این بخش اول مقاله ای دو بخشی است.
بیماری جهان گیر کووید ۱۹ از زمان شیوع در ژانویه ۲۰۲۰ ، بیش از سه سال پیش، بیشتر از ۲۰ میلیون نفر را کشته، دهها میلیون نفر دیگر را به دلیل ابتلا به کووید طولانی معلول کرده، سیستمهای مراقبتهای بهداشتی را به مرز فروپاشی سوق داده، نابرابری اجتماعی را تشدید کرده، و شروع جنگ در اوکراین، پیش درآمد جنگ جهانی سوم را تسریع بخشیده است.
برای اولین بار پس از جنگ جهانی دوم، در ۲۰۲۰ و ۲۰۲۱ امید به زندگی در سطح جهانی کاهش یافته است. علیرغم ادعای جو بایدن رئیسجمهور آمریکا مبنی بر اینکه «بیماری جهان گیر به پایان رسیده است،» که توسط سیاستمداران سرمایهدار در سراسر جهان طنین انداز شده، این فاجعه اجتماعی همچنان ادامه دارد. هر هفته، نزدیک به ۱۰۰٫۰۰۰ مرگ و میر مازاد قابل انتساب به این بیماری جهان گیر، یا تقریباً ۱ میلیون مرگ در هر سه ماه در سطح جهان رخ می دهد. با لغو کووید صفر در چین و کنار گذاشتن تمامی اقدامات تعدیل کننده که سرعت گسترش ویروس کرونا را کاهش میدهند، این ویروس در حال جهش و تکامل به سویه های جدید و بالقوه خطرناکتراست.
برای طبقهی حاکمه، این بیماری جهان گیر بهعنوان فرصتی برای ثروت اندوزی و تشدید حملات چندین دههای اش به شرایط زندگی طبقه کارگر بینالمللی مورد استفاده قرار گرفت. دولتهای سرمایهداری پیشرفته در مارس ۲۰۲۰، ضمن امتناع از اجرای اقدامات بهداشت عمومی لازم برای جلوگیری از شیوع ویروس، کمکهای مالی بیسابقهای را تصویب کردند. همچنان که تعداد مرگ و میر میلیون ها نفر افزایش یافت، ثروت دست جمعی منفعت طلبان شرکت های مالی از بیماری جهان گیر تریلیون ها افزایش یافت.
طبقات حاکمه، مشتاق سرکوب پروتکلهای بهداشت عمومی که در فرآیند تولید سرمایهداری که از آن ارزش اضافی و سود حاصل میشود ایجاد اختلال میکرد به ترویج جهل، خرافات و واهمه های غیرمنطقی از علم پرداختند، در حالی که نیروهای راست افراطی را برای مخالفت با قرنطینه، زدن ماسک، آموزش از راه دور، و تمامی اقدامات لازم برای توقف بیماری جهان گیر تحریک کردند. شعار آنها این بود: بهتر است چند هزار کارگر در یک کارخانه مبتلا شوند تا اینکه یک هفته وقت تولید از دست برود!
برای دههها، دولتهای سرمایهداری افزایش تدریجی امید به زندگی را با ترس و نگرانی مینگریستند. توانایی سالمندان برای دریافت مراقبتهای پزشکی یارانهای در ۷۰، ۸۰ و حتی ۹۰ سالگی به عنوان یک فاجعه بودجه ای تلقی می شد.
در طول بیماری جهان گیر، نخبگان سرمایهدار مرگ کارگران سالمند «غیرمولد»، و همچنین کاهش امید به زندگی را پیامدهای مثبت برای کاهش تعهدات بازنشستگی و سایر هزینههای رفاه اجتماعی میدانستند. آنها مفاهیم به نژادی و داروینیسم اجتماعی را که در نیمه اول قرن بیستم در محافل حاکمه غالب بود و انگیزه هولوکاست را برانگیخت احیاء کردند. مفهوم نازی لبنزانورتز لبن، یا «زندگی بدون ارزش برای زندگی کردن»، را اکنون به افراد مسن تعمیم داده و افراد با نقص سیستم ایمنی را به حال خود رها کردند تا بهطور دستهجمعی بمیرند.
دانشمندان هشدار دادهاند که تغییرات اقلیمی و شهرنشینی برنامه ریزی نشده حیوانات را مجبور به مهاجرت به خارج از زیستگاههای بومی خود میکنند، و هزاران عوامل بیماری زا که پتانسیل سرایت به جمعیتهای انسانی دارند را با خودشان میآورند که بیماری های جهان گیر آتی را غیر قابل اجتناب می کند. اما مطلقاً هیچ نشانه ای وجود ندارد که دولت ها به دنبال جلوگیری یا آماده شدن برای مقابله با این خطر قریب الوقوع هستند. درست برعکس: تا جایی که نخبگان حاکم از فاجعه سه سال گذشته درسی گرفتهاند، این است که طبیعت را باید به حال خود رها کرد، روند تولید و منافع مالی شرکتها را نباید مختل کرد، و در انباشت منفعت و ثروت نباید مداخله کرد. مرگ و میر میلیون ها نفر به عنوان «بهای انجام تجارت» در طول بیماریهای جهان گیر آینده پذیرفته خواهد شد. سخنان زبانزد بوریس جانسون، نخست وزیر سابق بریتانیا−«اجازه دهید اجساد انباشته شوند» −سیاست اجتماعی را تبیین خواهد کرد.
برای طبقه کارگر، بیماری جهان گیر یک شوک دردناک بوده که زندگی اجتماعی را واژگون و بی رحمی روابط طبقاتی را برملا کرده است. این امر رادیکالیزه شدن مداوم کارگران در سطح جهانی را تسریع و تشدید کرده و موجب مبارزات متعددی بر علیه سیاست های آدم کشانه نخبگان حاکم شده است. در ایالات متحده، کانادا، ایتالیا و سایر کشورها، قرنطینه های دیرهنگام تنها در مارس ۲۰۲۰ پس از اعتصابات خودسرانه طبقه کارگر، مستقل از اتحادیه های حامی سرمایه داری، برای نجات جان افراد به اجرا درآمد.
مخالفت فزاینده در میان کارگران که از چین شروع شد، چندین دولت را مجبور کرد تا سیاست های جامع کووید صفر را در مراحل اولیه بیماری جهان گیر به اجرا درآورند. این سیاست های کووید صفر مبتنی بر همبستگی تودهای طبقه کارگر، در نجات جان انسانها بسیار موفق بودند. آمار مرگ و میر در چین، نیوزلند، ویتنام و سایر کشورها، بخش بی نهایت کوچکتری از آمار تلفات ایالات متحده و دیگر قدرت های امپریالیستی بود. اما، در مواجهه با فشار بی امان سرمایه مالی جهانی، این دولت ها در نهایت سیاست های کووید صفر را در سال های ۲۰۲۱ و ۲۰۲۲ لغو کردند که در همه این کشورها پیامدهای فاجعه باری به همراه داشت.
در طول بیماری جهان گیر، کمیته بینالمللی انترناسیونال چهارم (آی سی اف آی) و وبسایت جهانی سوسیالیستی (دبلیو اس دبلیو اس)، منافع طبقه کارگر را با صراحت بیان کرده و یک استراتژی بهداشت عمومی جهانی برای از بین بردن کووید ۱۹ در همه کشورها پیشنهاد کردند. دبلیو اس دبلیو اس در طول سه سال گذشته بیش از ۵۰۰۰ مقاله در مورد بیماری جهان گیر منتشر کرده، که هر رویداد عمده علمی و سیاسی مرتبط با بیماری جهان گیر در سراسر جهان را تجزیه و تحلیل میکند.
واکنشی کاملاً متفاوت در بخشهای قابل توجهی از طبقه متوسط رو به بالا و احزاب سیاسی که منافع آن را نمایندگی میکنند، بروز کرد. تا حد زیادی، این لایههای اجتماعی توانستند در سراسر سال ۲۰۲۰ که بیماری جهان گیر عموماً به عنوان یک اختلال جدی اما موقتی تلقی میشد، خود را منزوی کرده یا با خیال راحت در خانه کار کنند. علاوه بر این، صاحبان مشاغل کوچک و افراد حرفه ای صاحب شغل آزاد که در طول قرنطینههای اولیه از حمایت کافی برخوردار نشدند، و همچنین لایههایی که به شدت در بازار سهام سرمایهگذاری کرده بودند، تا حد زیادی از تبلیغات ضد قرنطینه طبقه حاکمه استقبال کردند. پس از واکسینه شدن در اوایل سال ۲۰۲۱ ، طبقه متوسط مرفه مشتاق بود که شیوه انباشت ثروت و سرگرمی قبل از بیماری جهان گیر خود را از سر بگیرد و به گونه ای ادامه دهد که گویی هیچ اتفاق جدی نیفتاده است.
منافع اجتماعی و برداشت سیاسی طبقه متوسط مرفه توسط احزاب سیاسی مختلفی نمایندگی می شود که شامل آنچه که آی سی اف آی آن را به عنوان « شبه چپ» تعریف کرده می شود. این اصطلاح با این واقعیت توجیه میشود که این سازمانها−از نظر برنامه سیاسی، عملکرد و حوزه اجتماعی که به آن وابسته هستند−با آنچه که از آغاز جنبش سوسیالیستی در نیمه اول قرن ۱۹ اصطلاح «چپ» به آن دلالت داشته است، هیچ وجه اشتراکی ندارند.
برخی از این سازمان ها−در نتیجه پیوند تاریخی طولانی گذشته با مارکسیسم و حتی تروتسکیسم یا معمولا بدبینانه ترین ترین اپورتونیسم−کلمات «سوسیالیسم» و «کارگران» را روی کارت های شناسایی سیاسی خود حفظ می کنند. اما این نوع تبلیغات غلط محتوای اجتماعی عینی برنامه و عملکرد آنها را تعیین نمی کند. ماهیت اصلی این سازمان ها با سیاست هویت شخصی با محوریت نژاد، قومیت، ملیت، جنسیت و گرایش جنسی تعریف می شود.
بنابراین، کانون فعالیت آنها مبارزه طبقاتی، توسعه آگاهی سوسیالیستی و سرنگونی انقلابی سرمایه داری توسط طبقه کارگر نیست. در عوض، «چپ گرایی» آنها با هدف دستیابی به توزیع گستردهتری از ثروت است که در حال حاضر در انحصار ۱ یا ۲ درصد ثروتمندترین افراد جامعه میباشد. اگر اجازه داده شود سهم تا حدودی بزرگتری از پولی که در بالا ریخت و پاش میشود به لایه های کمتر خوش شانس ۱۰ درصد ثروتمند بالا اختصاص یابد، برنامه اجتماعی «چپ گرایی» آنها راضی خواهد شد.
در میان شبه چپها پابلویت های دیدگاه بین المللی; گرایشهای مورنویت، به رهبری فراکسیون تروتسکیست−انترناسیونال چهارم (اف تی) و اتحادیه بینالمللی کارگران−انترناسیونال چهارم (آی دبلیو ال اف آی); سرمایه داران دولتی به رهبری گرایش بین المللی سوسیالیستی (آی اس تی); و همچنین گرایش بین المللی مارکسیستی (آی ام تی)، کمیته برای بین الملل کارگری (سی دبلیو آی)، آلترناتیو بین المللی سوسیالیستی (آی اس اِ) و اتحادیه بین المللی سوسیالیستی (آی اس ال) هستند. گروه های ملی شبه چپ برجسته عبارتند از سیریزا در یونان، پودموس در اسپانیا، حزب چپ در آلمان، حزب سوسیالیسم و آزادی در برزیل و غیره.
واکنش شبه چپ به بیماری جهان گیر کووید ۱۹ بی اعتنایی دسته جمعی بود. پس از نادیده گرفتن علائم اولیه بحران جهانی در حال توسعه در ژانویه تا فوریه ۲۰۲۰، از مارس ۲۰۲۰، هر کدام آنها تعداد کمی مقاله خبری ماهانه در طول سال اول بیماری جهان گیر منتشر کردند. در میانه راه اندازی واکسنها در سال ۲۰۲۱، آنها به تدریج تحت پوشش قرار دادن بیماری جهان گیر را متوقف کردند.
در طول سه سال گذشته، این احزاب به طور جمعی تنها چند صد مقاله در مورد بیماری جهان گیر نوشته اند. هیچ یک از آنها بیانیه ای برنامه ای مبنی بر ترسیم یک استراتژی علمی برای از بین بردن کووید-۱۹ در سطح جهانی صادر نکرده است. همانطور که در یک تیتر اخیر توییتر اشاره شد، آنها همچنین در مورد تأثیرات فاجعه بار کووید طولانی سکوت اختیار کرده اند.
خصومت شبه چپها با بهداشت عمومی و حمایت از امپریالیسم شدیدترین تجلی خود را در مطالبات آنها − بازتاب مطالبات رسانههای شرکتهای غربی و تشکیلات سیاسی−مبنی بر اینکه چین استراتژی کووید صفر خودش را کنار بگذارد یافت. این امر در چهار ماه گذشته به اوج خود رسید، که طی آن همه گرایشات چپ در جهان از این تغییر سیاست فاجعه بار در چین حمایت کردند.
این مقاله نمونه ای نمایشگر واکنش این سازمانها، که ظاهراً ادعا میکنند چپگرا، سوسیالیست و حتی تروتسکیست هستند به این آخرین تجلی بزرگترین بحران بهداشتی تاریخ مدرن، که در آن آنها به مدافعان بی شرم ابتلای جمعی تبدیل شدند را ارائه میکند. این یک کالبد شناسی سیاسی است که سلول های بدخیم یک محیط اجتماعی عمیقاً بیمار و از نظر سیاسی ارتجاعی را علنی می کند. این امر میتواند یک فرآیند پر زحمت باشد، زیرا با القاب قلمبه سلمبه سازمانها سروکار داریم، اما راهی برای دور زدن آن وجود ندارد. آنها باید شناسایی شوند و موضع گیری آنها به خاطر سپرده شود. مجرمیت آنها در این جنایت اجتماعی قابل فراموشی نیست.
چه کسی مسئول لغو کووید صفر در چین است؟
۲۳ ژانویه، ۲۰۲۰ با وارد قرنطینه شدن ۱۳ میلیون نفر در سراسر شهر ووهان چین، شروع اولین سیاست کووید صفر در جهان را رقم زد. این امر به زودی به تمامی ۱۵ شهر دیگر در استان هوبی گسترش یافت و در مجموع ۵۷ میلیون نفر را تحت قرنطینه قرار داد. این قرنطینهها، که در تاریخ جهان بیسابقه است، با برنامهای از آزمایشهای منظم انبوه، ردیابی دقیق تماس، ایزولهکردن ایمن بیماران مبتلا، و محدودیتهای مسافرتی و ماسک زدن های همگانی همراه شد−اقدامات بهداشت عمومی که بشر از زمان مرگ سیاه در قرن چهاردهم فراهم آورده بود.
پس از ۷۶ روز از خودگذشتگی و عزم عظیم کارگران چینی که منجر به از میان برداشتن ویروس کرونا در سراسر چین شد، در ۱۷ آوریل ۲۰۲۰، قرنطینه ها برداشته شد و زندگی روزمره مردم چین به حالت عادی بازگشت.
مقامات بهداشت عمومی و دانشمندان سایر کشورها که در مورد توانایی از میان برداشتن کووید ۱۹ تردید داشتند، از جمله دکتر مایکل بیکر در نیوزلند، آنچه را که در چین اتفاق افتاد را تماشا کردند و تصمیم گرفتند این برنامه کووید صفر را پیاده کنند. این امر منجر به حذف ویروس در بسیاری از کشورها، به ویژه در منطقه آسیا و اقیانوسیه شد. هر زمانی که شیوع کووید ۱۹ در سیستم های مدیریت مرزی رخ می داد، همین اقدامات قادر بود به سرعت انتقال ویروس را متوقف کند.
در طول دو سال بعد، تشکیلات سیاسی و رسانههای شرکتی قدرتهای امپریالیستی، بالاتر از همه ایالات متحده، پیوسته خواستار برچیدن کووید صفر در هر کجا که این سیاست اعمال میشد شدند. آنها مقصر در قتل میلیونها شهروند خودشان، نمیتوانستند اثبات زنده این امر را تحمل کنند که عفونتها و مرگهای جمعی نتیجه غیرضروری سیاستهای جنایتکارانه اجتماعی آنها بود.
همزمان با معجون دروغ آزمایشگاه ووهان−که به دروغ چین را به دلیل انتشار عمدی یا تصادفی کووید ۱۹ در جهان سرزنش می کرد−رسانه های غربی موج مداومی از تبلیغات را در محکومیت کووید صفر منتشر کردند، و، به ویژه قرنطینه ها به عنوان «اقتدارگرا» و «ضد دموکراتیک،» افتراهایی که بعداً توسط شبه چپ اتخاذ شد.
حزب کمونیست چین (سی سی پی) از یک رژیم استبدادی حفاظت میکند. اما اطلاق این اصطلاح به سیاست اولیه کووید صفر آن در قبال بیماری جهان گیر، نادرست است و هدف آن بیاعتبار کردن اقدامات بهداشت عمومی ضروری و نجات بخش است. در طول بیماری جهان گیر، برخلاف این افسانه که شهرها برای همیشه تعطیل شده و دسترسی به منابع ضروری غیر ممکن شده، قرنطینهها همیشه موقتی و هدفمند بودند.
مشکل اجتناب ناپذیر واکنش چین، عدم امکان اعمال سیاست کووید صفر در مقیاس صرفا ملی بود. ساخت و نگهداری یک «دیوار بزرگ چین» غیرقابل نفوذ ضد کووید که بتواند از دوره های بی وقفه نفوذ ویروس از منابع خارجی جلوگیری کند، ممکن نبود. به این مشکل اساسی، تأثیر اقتصادی بر اقتصاد سرمایه داری چین ناشی از فشار امپریالیستی برای کنار گذاشتن کووید صفر اضافه شده بود.
در اکتبر و نوامبر گذشته، وال استریت و شرکتهای بزرگ جهان فشار اقتصادی شدیدی بر سی سی پی برای لغو کووید صفر اعمال کردند، در حالی که اپل، گوگل، سامسونگ، مایکروسافت و سایر شرکتها تهدید می کردند که حتی اگر قرنطینه های محدود و سایر اقدامات بهداشت عمومی اولیه برچیده نشوند، تولید خود را به خارج از چین انتقال خواهند داد. همزمان، مخالفت با کووید صفر در میان بورژوازی و طبقه متوسط رو به بالای چین که ثروتشان به طور فزاینده ای متاثر از همین اقدامات بود، افزایش یافت. سی سی پی سرانجام در ۱۱ نوامبر تسلیم شد و ۲۰ اقدامی که همه جنبههای کووید صفر را تعدیل می کرد، در شرایطی که عفونتهای رسمی قبلا در سراسر کشور افزایش یافته بود را اعلام کرد.
در ۲۴ نوامبر، یک آتش سوزی آپارتمانی در اورومچی رخ داد که به طور غم انگیزی جان ۱۰ نفر را گرفت. بدون هیچ مدرکی، ادعاهایی مبنی بر اینکه سیاست کووید صفر مسئول آتش سوزی بوده عنوان شد. در واقع، محله ای که آتش سوزی در آن رخ داد تحت قرنطینه شدید نبود و ساکنان از ترک آپارتمان و ساختمان خود منع نشده بودند. موانعی که مانع از رسیدن ماشین آتش نشانی به ساختمان شد، قبل از بیماری جهان گیر نصب شده بودند و محصول برنامه ریزی ضعیف شهری بودند، نه به عنوان بخشی از قرنطینه.
با این وجود، آتشسوزی در اورومچی باعث برگزاری یک سری اعتراضات ضد کووید صفر برنامه ریزی شده در دانشگاهها و شهرهای سراسر چین شد که عمدتاً دانشجویان طبقه متوسط رو به بالا و نه چندان بیشتر از چند هزار معترض از جمعیت ۱.۴ میلیاردی در آن شرکت داشتند. پس از سونامی تمام عیار گزارشهای خبری و سرمقالهها در مطبوعات غربی در استقبال از این اعتراضات، سی سی پی در ۷ دسامبر تمامی اقدامات باقیمانده بهداشت عمومی را لغو کرد.
لغو ناگهانی کووید صفر پیامدهای فاجعه باری در بر داشت. اعتقاد بر این است که در اولین موج عفونت جمعی بیش از ۱ میلیارد نفر در کشور بیمار شدند. در حالی که ارقام رسمی کنونی کاملاً نادرست است، شرکت تحلیل سلامت اینفینیتی تخمین میزند که از اول دسامبر احتمالاً بیش از ۱.۶ میلیون نفر بر اثر کووید ۱۹ جان خود را از دست دادهاند، بیشتر از تعداد تلفات سه ساله ۱.۱ میلیون نفری ایالات متحده است که تنها در عرض چهار ماه اتفاق افتاده است.
برخلاف دروغهای سی سی پی مبنی بر اینکه این یک «موج خروج» یکباره خواهد بود که کشور را به حالت «عادی» پیش از بیماری جهان گیر بازمیگرداند، چین اکنون در کابوس امواج دائمی عفونت جمعی، مرگ و میر، و معلولیت ناشی از کووید طولانی ادغام شده است.
لغو کووید صفر در چین به منزله یک جنایت اجتماعی عظیم علیه طبقه کارگر چینی و بین المللی است، که مرحله جدیدی از بیماری جهان گیر را گشوده است. رژیم سی سی پی که بهعنوان عامل سرمایهداری امپریالیسم جهانی و رابط بین سرمایه مالی جهانی و طبقه کارگر چین عمل میکند، به وضوح مسئولیت کامل اقدامات خود را بر عهده دارد.
همچنین قدرتهای امپریالیستی غربی و رسانههای شرکتی آنها، که برای بیش از دو سال به طور مستمر خواستار لغو سیاست کووید صفر بدون توجه به تاثیرات اجتماعی آن بودند به شدت در این جنایت دخیل هستند.
سرانجام، هر حزب شبه چپ و نشریه ای که بدون توجه به عواقب آن دست به تحریک علیه سیاست کووید صفر زد، شریک جرم این جنایت اجتماعی است.
فاکسکان و اعتراضات «کاغذ سفید»: تبلیغات در مقابل واقعیت
پس از چرخش اولیه سی سی پی از سیاست کووید صفر در ۱۱ نوامبر، عفونتهای رسمی کووید ۱۹ در چین رو به صعود گذاشت و رکوردهای جدیدی را شکست. حتی یک نشریه خارج از وبسایت جهانی سوسیالیستی از برقراری مجدد کووید صفر حمایت نکرد، چه رسد به گسترش استراتژی ریشه کن کردن در سراسر جهان. در تمام این هفتههای بحرانی ماه نوامبر، که در طی آن هنوز امکان مهار شیوع رو به رشد وجود داشت، تمامی شبه چپ ها سکوت اختیار کرده و این تغییر سیاست را مورد تأیید ضمنی قراردادند.
در ۲۲ نوامبر، تظاهرات بزرگی با حضور هزاران کارگر در بیگارخانه زبانزد فاکسکان در ژنگژو، بزرگترین کارخانه تولیدکننده آیفونهای اپل در جهان برگزار شد. کارگران ضمن مخالفت با سوء استفاده از «سیستم حلقه بسته» که به موجب آن شیوع مداوم کووید در کارخانه اجازه انتشار یافته بود و از خروج کارگران جلوگیری می شد، خواستار پرداخت دستمزدها و پاداش هایی شدند که به آنها وعده داده شده بود. کارگران تماما ماسک زده بودند و خواستار پایان دادن به سیاست کووید صفر نبودند.
تمایلات ابراز شده توسط این معترضان با تمایلات اکثر پاسخ دهندگان به نظرسنجی انجام شده در آن زمان مطابقت داشت که نشان می داد ۵۸.۵ درصد از مردم چین از «تعدیل در جزئیات» سیاست کووید صفر حمایت می کنند، نه از لغو آن. هنگامی که سی سی پی سیاست کووید صفر را پایان داد، تنها ۱۱.۹ درصد از مردم از «تعدیل در مقیاس بزرگ» این سیاست حمایت میکردند.
با نادیده گرفتن این تمایلات، مطبوعات شبه چپ و بورژوازی به زودی اعتراضات طبقه کارگر در فاکسکان را با اعتراضات طبقه متوسط، ضد سیاست کووید صفر که پس از آتش سوزی در اورومچی برگزار شد به هم چسباندند. طی چند روز پس از اعتراضات ما قبل آخر در اواخر نوامبر، گرایشات شبه چپ سکوت خود را شکستند و بلا استثنا از این اعتراضات «کاغذ سفید» استقبال کردند، که در آن معترضان کاغذهای خالی در دست داشتند که نماد سانسور دولتی توسط سی سی پی بود.
بسیاری از مقالات اعتراضات «کاغذ سفید» را با تظاهرات میدان تیانآنمن در سال ۱۹۸۹ مقایسه کردند و پایه طبقاتی و گرایش این اعتراضها را پنهان کردند. تظاهرات «کاغذ سفید» نه چندان فراتر از چند هزار جوان را دربرنمیگرفت که در یک آشفته بازار دست راستی ضد بهداشت عمومی تحریک شده بودند. تظاهرات میدان تیانآنمن میلیونها کارگر، جوان و دهقان را در شورشی علیه سیاستهای طرفدار سرمایهداری که توسط سی سی پی در دهه ۱۹۸۰ پیگیری میشد متحد کرد، و انگیزه آنها اعتقادات سیاسی سوسیالیستی، از جمله درخواستها برای گسترش حقوق دموکراتیک بود.
یکی از اولین مقالات از این دست در مورد اعتراضات «کاغذ سفید» مقاله ای ۲۸ نوامبر بود که توسط الکس کالینیکوس برای کارگر سوسیالیست، رسانه حزب کارگران سوسیالیست (بریتانیا)، که بخش رهبری آی اِس تی است نوشته شد. کالینیکوس دبیر بین المللی و نظریه پرداز اصلی حزب کارگران سوسیالیست است.
کالینیکوس در مقاله خودش لغو سیاست کووید صفر را اجتناب ناپذیر معرفی و ادعا کرد که « کووید صفر واقعی غیرممکن است.» او در توجیه تغییر سیاست دولت نوشت: «نارضایتی ایجاد شده توسط کووید صفر به سطح جدیدی رسیده است. روز چهارشنبه هفته گذشته کارگران کارخانه مونتاژ غول پیکر فاکسکان در ژنگژو با پلیس ضد شورش درگیر شدند... سپس آتش سوزی در ارومچی، مرکز استان سین کیانگ، ده نفر را کشت. این شهر به مدت سه ماه در قرنطینه بوده است و سیاست کووید صفر عامل این مرگ و میرها شناخته شده است.»
کارگر سوسیالیست مقاله کوتاه دیگری را در همان روز توسط یوری پراساد، یکی از اعضای قدیمی حزب کارگران سوسیالیست منتشر کرد که اعتراضات «کاغذ سفید» را مورد تمجید قرار میداد، علیرغم این که اذعان داشت «لغو فوری همه محدودیت های کووید منجر به بستری شدن ۵ میلیون در بیمارستان و ۱.۵۵ میلیون مرگ و میر در چین خواهد شد.»
همچنین در ۲۸ نوامبر، اولین مقاله همه جانبه در مورد وضعیت در چین در ایزکوییدرا دیاریو، رسانه به غلط نامگذاری شده فراکسیون تروتسکیستی−انترناسیونال چهارم (اف تی)، یکی از اصلی ترین گرایشات بین المللی مورنویت منتشر شد[1]. اف تی در آمریکای لاتین، و به ویژه آرژانتین، که در آنجا رهبری جبهه چپ و اتحاد کارگران، (اف آی تی-یو)، که دارای چهار کرسی در مجلس نمایندگان است، بیشتر متداول است.
این مقاله، با عنوان «تظاهرات تاریخی چین علیه سیاست کووید صفر موقعیت سیاسی جدیدی را باز می کند،» توسط آندره باربیری، رهبر بخش برزیلی اف تی، جنبش انقلابی کارگری (ام آر تی) نوشته شده است. باربیری اعتراضات را که او آن را «نمایش قدرتمند خشم مردمی» و «تظاهرات در رد محدودیتهای استبدادی سیاست کووید صفر» نامید مورد تایید قرار داد.
باربیری ادامه داد: «جنبش علیه سیاست کووید صفر، رکن اصلی دستورالعمل مورد حمایت شی جین پینگ در کنگره بیستم در اکتبر، از زمان اعتراضات میدان تیانآنمن در سال ۱۹۸۹ بیسابقه است.» او با ایجاد ملغمه ای بین اعتراضات طبقه متوسط با محوریت دانشگاه ها و اعتراضات فاکسکان، نوشت: «اعتصاب کارگران فاکسکان در ژنگژو... جرقه غیرقابل انکار خشم مردمی بود که در سراسر چین گسترش یافت.»
به ویژه در طول سال گذشته، اف تی و ایزکوییدرا دیاریو یکی از پر سر و صداترین گرایش های شبه چپ بوده اند که برنامه بهداشت عمومی کووید صفر چین را محکوم کرده اند.
در ۲ دسامبر، بخش فرانسه اف تی، انقلاب مداوم (آر پی)، مقاله ای جداگانه در مورد تظاهرات در چین توسط ایرن کارالیس، با عنوان «در چین، اعتراضات عمیقا سیاسی رژیم را در معرض یک بحران قرار می دهد» منتشر کرد.
کارالیس با محکوم کردن قرنطینهها، آزمایشات انبوه و ایزولهکردن بیماران مبتلا، نوشت: «امروز، پس از دورهای که تصور میشد بیماری جهان گیر ناپدید شده است، محدودیتهای [کووید صفر] برای مقابله با موج جدید امیکرون همچنان در [چین] به قوت خود باقی است و ساکنان باید هر دو روز یکبار آزمایش شوند.»
تنها کسی که کاملاً از تجربه طبقه کارگر بین المللی، به ویژه کارکنان مراقبت های بهداشتی که همچنان در معرض امواج مکرر بیماران کووید ۱۹ هستند بریده باشد، می توانست بنویسد که «تصور می شد که بیماری جهان گیر ناپدید شده است.»
کارالیس به دروغ ادعا کرد که آتش سوزی در اورومچی «پیامد محدودیت های بهداشتی موجود، از جمله بسته بودن درهای ساختمان بوده است که مانع از فرار ساکنان شد.» کارالیس برخلاف ادعای قبلی خود مبنی بر پایان یافتن بیماری جهان گیر، اذعان کرد که لغو کووید صفر منجر به مرگ دسته جمعی خواهد شد. او به اکونومیست اشاره کرد که در آن زمان مدلهایش نشان میداد که «حتی اگر واکسنها موثر بمانند و همه این افراد تحت مراقبت قرار گیرند، تعداد مبتلایان به سقف ۴۵ میلیون نفر در روز میرسد و حدود ۶۸۰٫۰۰۰ نفر خواهند مرد.»
این پیامد باعث نگرانی کارالیس نشد. «بنابراین، هیچ تضمینی وجود ندارد که وضعیت بهداشت در شرف بهبود باشد. اما وضعیت بهداشت و درمان، علاوه بر اینکه بر اوضاع سیاسی و اجتماعی کشور تاثیر می گذارد، بر وضعیت اقتصادی نیز تاثیر می گذارد.» در این سناریو، کارالیس «وضعیت اقتصادی» را بر مبتلا شدن و مرگ صدها هزار نفر از مردم چین در اولویت قرار داد.
شایان ذکر است که، صدای چپ، بخش آمریکایی اف تی، حتی یک بیانیه در مورد لغو سیاست کووید صفر در چین منتشر نکرده است و صرفاً مقالات منتشر شده در ایزکوییدرا دیاریو را بازنشر می کند.
دیگر گرایش غالب مورنویت، اتحادیه بینالمللی کارگران−بینالملل چهارم (آی دبلیو ال اف آی) نیز اعتراضات اواخر نوامبر در چین را مورد تایید قرار داد و دو مقاله در ۳۰ نوامبر و پس از آن چهار مقاله دیگر در دسامبر منتشر کرد.
مقاله گسترده تری که در ۳۰ نوامبر منتشر شد، «چین روزهای متلاطم سرپیچ دولتی را تجربه می کند،» توسط مارکوس مارگاریدو نوشته شده است. در سال ۲۰۱۶، مارگاریدو به عنوان یکی از اعضای حزب متحد کارگران سوسیالیست (پی اس تی یو)، بزرگترین گروه مورنویت در برزیل، برای شهرداری کامپیناس نامزد شد.
مارگاریدو دروغهای باربیری و کارالیس را بسط داد و نوشت: «پس از نزدیک به سه سال محدودیت، تجربه قرنطینه شدن در خانه با درهای قفل یا حتی جوشکاری شده و خروجیهای اضطراری ساختمان مسدود شده برای بسیاری از چینیها در سراسر کشور رایج است.» در ماههای اولیه بیماری جهان گیر، تعداد انگشت شماری از موارد وجود داشت که افراد در حین قرنطینه در خانههای خود حبس می شدند، اما اینکه بگوییم این همیشه «متداول» بوده، تحریف فاحشی است.
مارگاریدو در ادامه هشدار داد که «اگر محدودیت ها ادامه یابد... خشم انباشته شده علیه سیاست بوروکراتیک و دیکتاتور مابانه مبارزه با کووید... ممکن است باعث تظاهرات جدید و گسترده تر شود.» مارگاریدو پس از درک این که لغو سیاست کووید صفر باعث «افزایش سرگیجهآور موارد» و همچنین مرگهای دستهجمعی به مراتب فراتر از دهشت هایی که در دوران زائر بولسو نارو برزیل از آن رنج برد، میشود، با این وجود، مارگاریدو از این سیاست آدمکشانه با این توجیه بد بینانه که «حتی نهادینه شده ترین دیکتاتوری.. نمی تواند بحران های دوره ای نظام سرمایه داری را مهار کند» حمایت کرد.
تنها بیانیه منتشر شده توسط کمیته برای بین الملل کارگری (سی دبلیو آی) در مورد لغو کووید صفر در چین در ۲۹ نوامبر منتشر شد. با محکوم کردن «سیاست های 'ظالمانه' کووید صفر» و «اتکای غالبا وحشیانه به قرنطینه های صرف،» که آنها آن را به عنوان «نمایش آهسته خشم علیه قوانین قرنطینه هنوز سختگیرانه که در آخر هفته منفجر شد،» به تصویر کشیدند، اعتراضات ضد کووید صفر را مورد تایید قرار دادند.
اتحادیه بین المللی سوسیالیستی (آی اس ال) طی چهار ماه گذشته هیچ بیانیه بین المللی در مورد لغو کووید صفر در چین صادر نکرده است. تنها مقاله ای که توسط یکی از شاخه های ملی آی اس ال منتشر شد، مقاله ای در ۷ دسامبر توسط ورونیکا اوکلی از آلترناتیو سوسیالیستی- پی اس او ال در برزیل بود. این امر با تمجید از اعتراضات علیه کووید صفر آغاز شد، که او آن را «اقدامی صرفا برای کنترل اجتماعی شدید مبتنی بر آزار و اذیت و سرکوب» توصیف کرد.
پس از تحریف ماهیت فاکسکان و اعتراضات «کاغذ سفید»، اوکلی نوشت که شی جین پینگ «مجبور به تسلیم شد و اقدامات جداسازی و فاصله گذاری اجتماعی را کاهش دهد.» او این قطعه را با بیان این مطلب به پایان رساند: انقلابیون جهان وظیفه دارند از مردم شجاع چین که در حال قیام هستند حمایت کنند و در همبستگی با آنها بایستند. در ال آی اس ما در خدمت این وظیفه مهم هستیم.»
مقالات مشابه متعددی که همان محکومیت کووید صفر و تحریف آنچه در ماه نوامبر در چین رخ داد را ترویج می کردند، تقریباً در همه رسانههای شبه چپ بینالمللی منتشر شد.
تظاهرات آلترناتیو سوسیالیستی علیه کووید صفر در کنار «یک سازمان محافظهکار طرفدار سرمایهداری»
لجام گسیخته ترین و آشکارا ارتجاعیترین واکنش به لغو کووید صفر در چین از سوی آلترناتیو سوسیالیستی بینالمللی (آی اس ا) بود[۲]. این سازمان با انتشار مقالات متعدد و حتی برگزاری تظاهرات در حمایت از تظاهرات ضد قرنطینه در چین، مشتاقانه از سیاست مرگ جمعی در چین استقبال کرد.
اولین مقاله آی اس ا توسط وینسنت کولو و لی یونگ نوشته شد و در ۲۹ نوامبر منتشر شد. با عنوان «شورش توده ای چین −اکنون به کجا؟»، کووید صفر را به عنوان «دیوانگی،» محکوم کرد و اعلام کرد، «پس از سه سال خفقان و بی رحمی غیر قابل توصیف کنترلها و قرنطینههای ' کووید صفر'، مردم به تهِ خط رسیدهاند.»
کولو و یونگ ادامه دادند، «مطالبات برای حقوق دموکراتیک و پایان دادن به استبداد با خشم علیه اصرار دیوانه وار غیرعلمی دیکتاتور مابانه برای از بین بردن ویروسی غیر قابل از میان برداشتن به هر قیمتی همراه شده است.»
در ۳۰ نوامبر، میک بری، عضو آلترناتیو سوسیالیست، در پارلمان ایرلند سخنرانی کرد و در بخشی از آن گفت:
من می خواهم همبستگی خود و همبستگی آلترناتیو انترناسیونال سوسیالیستی را با معترضان جوان در چین ابراز کنم... آنها خواستار آزادی بیان، پایان دادن به یک سیاست سختگیرانه و افراطی کووید و حقوق دموکراتیک هستند.
در ۳ دسامبر، شعبه آلترناتیو سوسیالیستی در شهر نیویورک با انتشار توییت زیر، تظاهراتی را آنها در حال سازماندهی برای روز بعد بودند، اعلام کرد.
این توییت و تظاهرات به طور قاطع محکوم شد، و بسیاری اظهار کردند مبنی بر این که به وضوح با وزارت خارجه ایالات متحده هماهنگ شده بود. در میان آنهایی که نامشان به عنوان «برگزار کننده همکار،» ذکر شده «دانشجویان برای تبت آزاد» بود که علنا بهعنوان دریافت کننده ۹ فقره کمک مالی از بنیاد ملی دموکراسی (ان ای دی) از سال ۲۰۱۶، در مجموع ۴۸۰٫۸۱۰ دلار ذکر شده است. ان ای دی به دلیل ارتباط عمیق با سازمان های اطلاعاتی ایالات متحده به عنوان «سیا ی دوم» شناخته می شود.
علیرغم انتقادات گسترده از توئیت اعلام کننده اعتراضات، کشما ساوانت، رهبر آلترناتیو سوسیالیستی، آن را با پیروان خود به اشتراک گذاشت و از این طریق آنها را تشویق به شرکت در آن کرد. از زمان به اشتراک گذاری این توییت، ساوانت در مورد فاجعه ای که در چین رخ داده و به طور گسترده تر در مورد بیماری جهان گیر سکوت اختیار کرده است.
در ۷ دسامبر، آی اس ا گزارشی از تظاهرات خود در شهر نیویورک و همچنین تظاهرات مشابهی را که در لندن و تایپه ترتیب داده بودند، با عنوان «تظاهرات (اکثرا) در چین سرکوب شدند، اما، در خارج از آن قاطعانه ادامه دارند، منتشر کرد.» نویسنده گزارش ایلان اکسل بانک، یکی از اعضای بخش آی اس ا در انگلستان، ولز و اسکاتلند، نوشت:
شعبه ما در شهر نیویورک گزارش می دهد که بسیاری از شرکت کنندگان تا حدودی از سرمایه داری، و همچنین آمریکا و امپریالیسم غربی حمایت می کردند. یکی از سازمانهای حامی حزب دموکرات چین بود، یک سازمان محافظهکار طرفدار سرمایهداری متشکل از چینیهایی که در ایالات متحده زندگی میکنند اما بدون هیچ پایگاهی در داخل چین.
اکسل بانک اذعان کرد که لغو کووید صفر باعث مرگ تودههای مردم میشود، اما با وجود این حمایت آی اس ا از این سیاست آدمکشانه را دو چندان کرد و نوشت:
... کاملاً ممکن است که چین در ماه های زمستان مانند هنگ کنگ در اوایل امسال با موج بزرگی از مرگ و میر ناشی از کووید مواجه شود. دانشمندان و کارشناسان کووید تخمین می زنند که اگر سیاست کووید صفر برچیده شود، بین ۱.۵ تا ۲ میلیون نفر در سراسر کشور جان خود را از دست خواهند داد و برخی می گویند بیشتر.
اما در دوره جدیدی که با اعتراضات اخیر آغاز شده است، اعمال قرنطینه کامل و طولانی مدت مانند ارومچی که بیش از ۱۰۰ روز طول می کشد، برای دولت سخت تر و دشوارتر خواهد شد... به همین دلیل است که بخش چین/هنگ کنگ/ تایوان آلترناتیو انترناسیونال سوسیالیستی فراتر از تنها پایان دادن به کووید صفر، منابع عظیمی برای ایجاد و تجهیز سیستم مراقبت های بهداشتی، افزایش برنامه واکسیناسیون، به ویژه در میان سالمندان، و پایان فوری ممنوعیت واکسن های آر ان ای پیام رسان خارجی را خواستار شده است.
فراخوان آی اس ا از سی سی پی برای گسترش مراقبتهای بهداشتی و خرید واکسنهای آر ان ای پیام رسان، خط مشی که کل رسانههای غربی و بسیاری دیگر از گرایشهای شبه چپ پیشنهاد کردند، تلاشی برای لاپوشانی کردن ترویج آنها جهت پایان دادن به کووید صفر بود. اما سرعت شیوع عفونتها و مرگومیرهای انبوه در چین هم قابل پیشبینی و هم پیشبینی شده بود و اجرای این مطالبات محدود هیچ کمکی به جلوگیری از این فاجعه نمیکرد.
ادامه دارد.
[1] اف تی در سال ۱۹۹۸ پس از یک سری انشعابات به دنبال مرگ پابلوئیت آرژانتینی ناهوئل مورنو در سال ۱۹۸۷ تأسیس شد. مورنو چندین دهه سیاست های فرصت طلبانه ملی توسط احزاب مختلف در آرژانتین و وابستگان بین المللی آنها را زیر نظر داشت و جانشینان او به این نقش ادامه دادند.
[۲] آی اس ا در فوریه ۲۰۲۰ در نتیجه انشعاب از سی دبلیو آی بخاطر سیاست هویتی تشکیل شد. برجسته ترین بخش ملی آن در ایالات متحده است که عضو آن کشاما ساوانت از سال ۲۰۱۴ عضو شورای شهر سیاتل بوده است. در زمستان ۲۰۲۰- ۲۱، آلترناتیو سوسیالیستی بخش قابل توجهی از اعضای خود، از جمله ساوانت را به سوسیالیست های دموکرات آمریکا (دی اس ا) فرستاد، که مستقیماً در درون حزب دموکرات امپریالیست فعالیت می کند.