فارسی
Perspective

سال ۲۰۲۳: بحران جهانی سرمایه داری و تهاجم رو به رشد طبقه کارگر بین المللی

۱. جشن آغاز سال نو کوتاه خواهد بود. سال قدیم به تاریخ پیوست، اما بحران های آن پابرجاست و تشدید خواهد شد. با آغاز سال ۲۰۲۳، بیماری جهان گیر کووید ۱۹ وارد چهارمین سال خود می‌شود و پایانی برای آن متصور نیست. جنگ آمریکا و ناتو علیه روسیه همچنان در حال تشدید است. اقتصاد جهانی سرمایه داری همزمان مبتلا به تورم ویرانگر و رکود است. نهادهای دموکراسی بورژوایی در کشورهای پیشرفته سرمایه داری – مخصوصا، در ایالات متحده – در حال فروپاشی است. نظام سیاسی آمریکا با پس لرزه های ناشی از قیام ۶ ژانویه ۲۰۲۱، با موفقیت اندکی، دست و پنجه نرم می کند. جنبش های دست راستی و نئوفاشیستی به تدریج در سراسر جهان در حال افزایش هستند. با افت شدید جهانی استانداردهای زندگی توده های کارگر، مبارزه طبقاتی در حال تشدید و خارج شدن از کنترل اتحادیه های رسمی کارگری است.

۲. فشار در حال انباشت تعامل این عناصر بحران سرمایه داری جهانی در سال ۲۰۲۲ به نقطه اوج بحرانی خود دست یافت: به عبارت دیگر به مرحله ای رسیده است که پویایی بحران فراتر از توانایی دولت ها برای کنترل حرکت آن به سمت یک فاجعه اجتماعی است. طبقات حاکم قادر به مهار بحران نیستند; سیاست‌های آنها−اقتصادی، سیاسی و اجتماعی−به طور فزاینده‌ای ماهیتی مخاطره جویانه و حتی نامعقول دارد. قدرت‌های امپریالیستی در ترویج «ایمنی جمعی» به‌عنوان پاسخی مشروع به بیماری جهان گیر و در تمایل آنها برای تن دادن به خطر جنگ هسته‌ای در رویارویی با روسیه، بی اعتنایی آدمکشانه خود را نسبت به زندگی توده‌های عظیم مردم جهان نشان می‌دهند. تنها مداخله طبقه کارگر، مسلح به یک برنامه سوسیالیستی بین المللی، می تواند راهی برای برون رفت بشریت از فاجعه ناشی از سرمایه داری فراهم کند.

بیماری جهان گیر کووید ۱۹

۳. ظهور سویه امیکرون در نوامبر ۲۰۲۱ توسط دولت‌های سرمایه‌داری، به رهبری ایالات متحده تحت دولت بایدن، به عنوان بهانه‌ای برای کنار گذاشتن اقدامات تعدیلی که سرعت گسترش کووید ۱۹ را کاهش می‌دهد مورد استقبال قرار گرفت. 'تئوری' دولت−که هیچ مبنای علمی معتبری برای آن وجود نداشت−این بود که اومیکرون 'واکسیناسیونی با ویروس زنده' خواهد بود که شیوع آن سطحی از ایمنی را ایجاد می کند، و بر این اساس ویروس کرونا ناپدید خواهد شد.

۴. طبقه حاکمه با این وعده دروغین که ویروس  «بومی» خواهد شد و خطرناک‌تر از آنفولانزای فصلی نیست، از آمریکایی‌ها خواست «یاد بگیرند با ویروس زندگی کنند.» کمپینی رسانه ای به ترویج برای  پایان دادن به ماسک زدن، آزمایش کردن، ردیابی تماس، جداسازی بیماران مبتلا، و گزارش سیستماتیک موارد و مرگ و میر پرداخت. بایدن اعلام کرد که «همه‌گیری به پایان رسیده است» و زندگی می‌تواند به حالت عادی بازگردد که به خلع سلاح کردن مردم در برابر خطرات جاری کووید  ۱۹ انجامید.

۵. این روایت مبتنی بر دروغ و تبلیغات گمراه کننده بود و این حقیقت علمی را نادیده می گرفت که عفونت‌های مجدد کووید ۱۹ که رایج شده‌ بودند، خطر بستری شدن در بیمارستان و مرگ فرد مبتلا را تشدید می‌کنند. رسانه های جمعی سرمایه داری عملاً هیچ توجهی به کووید طولانی و تأثیر مداوم آن بر درصد قابل توجهی از مبتلایان به این ویروس نکردند. آنها در مورد خطری که توسط ویروس شناسان محقق شده بود مبنی بر این که تکامل مداوم و سریع سویه های جدید، اثربخشی واکسن ها و ایمنی به دست آمده از عفونت های قبلی را تضعیف می کند دروغ گفتند. سال با افشای این موضوع به پایان رسید که برای دومین بار در عرض سه ماه، مرکز کنترل و پیشگیری از بیماری‌های ایالات متحده (سی دی سی) شیوع یک زیرسویه خطرناک جدید امیکرون را لاپوشانی کرده است. سویه ایکس بی بی. ۵.۱ برای اولین بار پس از غالب شدن در سراسر منطقه شمال شرقی و ایجاد موجی از عفونت ها و بستری شدن  های در بیمارستان، به سرعت در سراسر ایالات متحده غالب شده است.

۶. «زندگی کردن با ویروس» به معنای پذیرش سطوح سرسام‌آور مرگ و توان فرسایی در میان امواج بی‌پایان عفونت و عفونت مجدد است. امید به زندگی در جهان برای اولین بار پس از جنگ جهانی دوم کاهش یافته است. بیش از ۱۰ میلیون کودک در سراسر جهان یکی از والدین یا مراقبان اصلی خود را بر اثر کووید ۱۹ از دست داده اند. صدها میلیون نفر از کووید طولانی رنج می برند که می تواند تقریباً بر هر عضو بدن تاثیر بگذارد.

۷. طبق برآوردهای مرگ و میر مازاد، در طول سه سال، بیش از ۲۱ میلیون نفر به طور مستقیم یا غیرمستقیم بر اثر کووید ۱۹ جان باخته اند که تقریباً برابر با مجموع تلفات نظامی و غیرنظامی در خلال چهار سال جنگ جهانی اول است. بررسی اخیر سازمان بهداشت جهانی در مورد مرگ و میر مازاد نشان میدهد که کووید ۱۹ سومین عامل مرگ و میر در جهان در سال ۲۰۲۰ و عامل اصلی مرگ و میر در جهان در سال ۲۰۲۱ بوده است. در سال ۲۰۲۲ تقریباً ۵.۱ میلیون مرگ و میر مازاد در سراسر جهان رخ داده که سویه «خفیف» امیکرون را به سومین عامل مرگ و میر تبدیل میکند. دولت ها اجازه دادند ویروس جدیدی در سطح جهان شیوع یافته و به یکی از بدترین قاتل های جهان تبدیل شود.

۸. در سال ۲۰۲۲ ، تنها در ایالات متحده، ۲۷۰٫۰۰۰ مرگ تایید شده ناشی از کووید ۱۹ و بیش از ۳۵۰٫۰۰۰ مرگ و میر مازاد وجود داشته است. این مرگ‌ و میرها عمدتا در افراد مسن تر رخ داده است. سه چهارم مرگ و میر ناشی از کووید ۱۹ در سال ۲۰۲۲، یا ۱۸۶٫۰۰۰ نفر، بالای ۶۵ سال سن داشته اند، و این درصد در طول سال افزایش یافته است. یک مالتوسیانیسم جدید طبقه حاکمه را که با بی تفاوتی عمیقا تکان دهنده ای به مرگ سالمندان می نگرد، فرا گرفته است. کلمات اسکروج در کلاسیک چارلز دیکنز اکنون شعار الیگارشی مالی است: «اگر آنها ترجیح می دهند بمیرند، بهتر است این کار را انجام دهند و جمعیت مازاد را کاهش دهند.»

۹. تا نوامبر سال ۲۰۲۲، چین به سیاست «کووید صفر،» یعنی اجرای اقدامات شناخته شده بهداشت عمومی لازم برای جلوگیری از شیوع ویروس، پایبند بود. در سه سال اول بیماری جهان گیر، این سیاست مرگ و میر ناشی از کووید ۱۹ را در چین به کمی بیشتر از ۵٫۰۰۰ نفر در یک جمعیت ۱.۴ میلیارد نفری یا ۰.۱ درصد نرخ مرگ و میر ایالات متحده در آن زمان محدود کرد. در مارس-ژوئن ۲۰۲۲، استراتژی کووید صفر با موفقیت شیوع زیرشاخه امیکرون بی اِ ۲ را در شانگهای متوقف کرد و ثابت کرد که حتی در مبارزه با این سویه بسیار عفونی نیز موثر است.

۱۰. اقدامات چین، هر چند به خودی خود درست بود، از یک نقص اساسی و فاجعه بار رنج می برد: بیماری جهان گیر را نمی توان بر اساس یک استراتژی ملی متوقف کرد. مرزهای دولتی را نمی توان غیرقابل نفوذ کرد. جلوگیری از نفوذ ویروس به چین وظیفه ای بسیار سخت و عبث بود. علاوه بر این، دولت‌ها و رسانه‌های کشورهای عمده سرمایه‌داری در یک کمپینی تهاجمی از چین مطالبه کردند تا استراتژی کووید صفر خود را به این دلیل که اقدامات انجام شده تجارت جهانی و زنجیره‌های تامین را تضعیف می‌کنند کنار بگذارد−به عبارت دیگر، برای منافع شرکت های فراملیتی مضر است. اپل، نایکی و سایر شرکت های بزرگ تهدید کردند که تاسیسات تولیدی خود را به کشورهای دیگر منتقل خواهند کرد.

۱۱. در پاسخ به این فشارهای اقتصادی و ژئوپلیتیکی، از ماه نوامبر، حزب حاکم کمونیست چین (سی سی پی) کووید صفر را کنار گذاشت و در بازه زمانی یک ماهه، به تمام قرنطینه‌ها، آزمایش‌های انبوه، ردیابی تماس، پروتکل‌های قرنطینه و انزوا و محدودیت‌های سفر پایان داد.

۱۲.  تخمین زده می‌شود که فقط در سه هفته اول دسامبر، ۲۴۸ میلیون نفر در چین به کووید ۱۹ مبتلا شده‌اند که ۱۰۰ برابر تعداد مبتلایان در سه سال اول بیماری جهان گیر است. انتظار می رود اکثریت ۱.۴ میلیارد نفری جمعیت چین تا مارس ۲۰۲۳ مبتلا شوند. تعداد افرادی که جان خود را از دست خواهند داد بین ۱ تا ۲ میلیون نفر تخمین زده می شود. بیمارستان‌ها در سراسر شهرهای چین مملو از بیماران هستند و سردخانه‌ها خدمات تدفین را در پاسخ به تعداد زیاد اجساد به حالت تعلیق در می آورند. اعتقاد بر این است که روزانه هزاران نفر در سراسر کشور می میرند.

۱۳. لغو کووید صفر در چین و اتخاذ سیاست «کووید ابدی » مرحله جدید و حتی بالقوه خطرناک‌تری از بیماری جهان گیر را رقم میزند. دانشمندان هشدار داده اند که عفونت انبوه احتمال تکامل سویه های جدید را افزایش می دهد. نخبگان حاکم سرمایه داری جهان در حال بازی رولت روسی با جامعه هستند، که خطر بروز سویه ای عفونی تر، مقاوم در برابر ایمنی و مرگبارتر را افزایش می دهد که میتواند حتی باعث براه انداختن موج جهانی مرگبارتری از عفونت ها شود.

۱۴. در تاریخ مدرن سابقه ندارد دولت‌هایی که به طور علنی فاشیست نیستند سیاست‌های شناخته شده ای را اعمال کنند که منجر به بیماری و مرگ  ومیرجمعی می‌شوند. اما این دقیقاً همان کاری است که همه دولت‌های سرمایه‌داری در خلال این بیماری جهان گیر انجام داده‌اند.

۱۵. چنین واکنشی به بیماری جهان گیر شکی باقی نمی گذارد که دولت‌های سرمایه‌داری نسبت به تهدید بزرگ‌تر ناشی از تغییرات اقلیمی واکنش متفاوتی نشان خواهند داد. حتی خطر انقراض جمعی نخبگان حاکم را از تعقیب مخرب آنها برای سود شرکت ها و ثروت شخصی منصرف نخواهد کرد. سال گذشته شاهد تشدید عمده بحران اقلیمی بود، از جمله سیل های وحشتناک در پاکستان و بیشتر مناطق آفریقا، شرایط خشکسالی ویرانگر در سراسر اروپا، چین و شرق آفریقا، طوفان ایان و طوفان قدرتمند زمستانی در ایالات متحده، و دیگر حوادث  اقلیمی شدید در سراسر جهان. دانشمندان هشدار داده اند که تغییرات اقلیمی کماکان به تشدید بحران جهانی غذا ادامه خواهد داد، میلیون ها نفر را می کشد، صدها میلیون نفر را آواره می کند و احتمال بیماری های جهان گیر آینده را افزایش می دهد.

جنگ آمریکا و ناتو علیه روسیه

۱۶. جنگ ایالات متحده و ناتو علیه روسیه نقطه عطفی در پیشروی به سمت جنگ جهانی سوم است. علت اصلی و ماهیت یک جنگ با این که کدام کشور «اولین گلوله را شلیک کرد» تعیین نمیشود، بلکه با منافع اجتماعی-اقتصادی و ژئوپلیتیکی طبقات کنترل کننده کشورهای درگیر در مناقشه تعیین می شود. اوکراین توسط الیگارشی فاسد سرمایه داری خود در یک جنگ نیابتی در خدمت امپریالیسم آمریکا و اروپا قرار گرفته است. هدف آن شکست روسیه ، به منظور ۱) تجزیه این کشور پهناور و تضمین کنترل بر ذخایر عظیم منابع طبیعی حیاتی آن، ۲) از بین بردن همه موانع سلطه امپریالیستی، تحت نظارت ایالات متحده، بر شبه قاره  اوراسیا، و ۳) تکمیل محاصره چین و تحت تابعیت قرار دادن آن به امپریالیسم آمریکا از طریق ترکیبی از اقدامات اقتصادی و نظامی است.

۱۷. تبلیغات رسانه‌های سرمایه‌داری، متمرکز شده حول ادعای «تهاجم غیرقانونی» روسیه به اوکراین در ۲۴ فوریه ۲۰۲۲ ، بر دروغ‌ها، نیمه حقیقت‌ها و سانسور اطلاعات حیاتی استوار است. و این درگیری را از کل تاریخ پیشین آن و جنگ ها و تهاجمات  ۳۰ سال گذشته تحت رهبری ایالات متحده جدا می کند.

۱۸. ایالات متحده انحلال اتحاد جماهیر شوروی  در سال ۱۹۹۱ را فرصتی برای استفاده از قدرت نظامی خود برای برقراری سلطه بلامنازع در سراسر جهان  دانست. مبلغان امپریالیسم آن را به عنوان «لحظه تک قطبی» که از طریق آن ایالات متحده «نظم نوین جهانی» را به نفع وال استریت دیکته خواهد کرد مورد ستایش قرار دادند. سند استراتژیک ۱۹۹۲ پنتاگون اعلام کرد که استراتژی ایالات متحده باید بر اساس «ممانعت از ظهور هر رقیب بالقوه جهانی آینده » پایه گذاری شود.

۱۹. همان دولتی که اکنون روسیه را به دلیل 'نسل کشی' در اوکراین محکوم می کند، کل جوامع را نابود کرده و صدها هزار نفر را در پروژه تسخیر جهانی خود قتل عام کرده است. اولین جنگ علیه عراق در سالهای ۱۹۹۰-۱۹۹۱، که در سال پایانی اتحاد جماهیر شوروی آغاز شد، با تجزیه یوگسلاوی در طول دهه ۱۹۹۰ دنبال شد و به جنگ علیه صربستان در سال ۱۹۹۹ ختم شد. همان قدرت های امپریالیستی که اکنون بر تمامیت ارضی اوکراین و تقاضای بازگرداندن کریمه  اصرار دارند، هیچ نگرانی در مورد جدا کردن کوزوو از صربستان نداشتند.

۲۰. حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ برای اعلام 'جنگ علیه تروریسم' و آنچه رئیس جمهور جورج دبلیو بوش آن را 'جنگ های قرن بیست و یکم' نامید، مورد سوء استفاده قرار گرفت. ایالات متحده در سال ۲۰۰۱ به افغانستان حمله کرد و جنگ دوم را علیه عراق در سال ۲۰۰۳ رهبری کرد. سپس، تحت دولت اوباما، جنگی را علیه لیبی به راه انداخت و در سال ۲۰۱۱ جنگ داخلی را در سوریه سازماندهی کرد. هر یک از این جنگ ها به نوعی و بر این اساس که ایالات متحده برای «دموکراسی» و «آزادی» علیه این یا آن شیطانی که باید سرنگون شود، مبارزه می کند توجیه شد.

۲۱. با این حال، حمام خونی که توسط امپریالیسم آمریکا سازماندهی و رهبری شد، نتوانست به هدف خود، کنترل بلامنازع بر خاورمیانه، آسیای مرکزی و سرزمین اوراسیا دست یابد. استراتژیست های ژئوپلیتیک ایالات متحده به طور فزاینده ای شروع به بحث در مورد لزوم درگیری مستقیم با روسیه به عنوان پیش درآمدی برای درگیری با چین کردند. در آگوست ۲۰۲۱، زمانی که بایدن خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان را اعلام کرد، ادعا کرد که به 'جنگ بی پایان' خاتمه می دهد. اکنون مشهود است که این امر برای تدارک جنگ علیه روسیه بوده است−که او متعهد شده است «تا زمانی که طول بکشد» ادامه خواهد یافت.

۲۲. قدرت های ایالات متحده و اروپا از طریق چندین دهه گسترش ناتو به شرق، تا مرزهای روسیه، این جنگ را برانگیختند. در سال‌های منتهی به تهاجم، به ویژه پس از کودتای سازمان‌دهی شده توسط ایالات متحده در سال ۲۰۱۴ در اوکراین که منجر به سرنگونی دولت طرفدار روسیه شد، ایالات متحده و ناتو ده‌ها میلیارد دلار تسلیحات را به اوکراین سرازیر کرده اند که به جز در نام به یکی از اعضای ناتو تبدیل شده است.

۲۳. آنگلا مرکل صدراعظم سابق آلمان ماه گذشته سهوا حقیقت را برملا کرد  وقتی به روزنامه دی ذیت گفت: «توافق ۲۰۱۴ مینسک[پس از کودتا در اوکراین] تلاشی برای دادن زمان به اوکراین بود. همانطور که امروز می‌بینید اوکراین از این زمان نیز استفاده کرد تا قوی‌تر شود.»

۲۴. برنامه‌های جنگ علیه روسیه در سال ۲۰۲۲ به مرحله عمل درامد. هفت هفته قبل از شروع جنگ، وب سایت جهانی سوسیالیستی هشدار داد:

سال جدید با رهبری دولت بایدن برای افزایش مخاطره جویانه ظرفیت نظامی در اوکراین با حمایت ناتو، و تشویق دولت راست‌گرای اوکراین برای استقرار ۱۲۵٫۰۰۰ سرباز در مرز خود با روسیه و هشداردادن به ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه که ایالات متحده «خطوط قرمز هیچ‌کسی را نمی‌پذیرد» شروع می شود. به نظر می رسد دولت بایدن به دور از مهار رژیم اوکراین، قصد تشویق یک درگیری نظامی را دارد. در ماه دسامبر، کریس مورفی، سناتور دموکرات، تهدید کرد که «اگر روسیه تصمیم به پیشروی بگیرد، اوکراین می‌تواند به افغانستان بعدی برای روسیه تبدیل شود.»

۲۵. به مانند هر جنگ به راه انداخته شده توسط ایالات متحده و همدستانش در ناتو، ادعاهای بی پایان ارائه می شود مبنی بر این که درگیری با روسیه مبارزه ای برای دفاع از دموکراسی است. اما در رسانه ها هیچ اشاره ای به منافع اقتصادی که زیربنای اقدامات قدرت های امپریالیستی است پیدا نمی شود. اما این موضوع توسط وب سایت جهانی سوسیالیستی در مقاله مفصلی که در ۲۲ می ۲۰۲۲ با عنوان «منابع بحرانی، امپریالیسم و جنگ علیه روسیه» منتشر شد، به تفصیل مورد بررسی قرار گرفت.این مقاله توضیح داد:

روسیه بزرگترین کشور جهان است. در حالی که اقتصاد آن در مقایسه با قدرت های امپریالیستی نسبتاً ناچیز است، خشکی آن در دو قاره، با وسعت کل ۶.۶ میلیون مایل مربع، گسترده شده است. کشورهای بعدی، کانادا (۳.۸ مایل مربع)، چین (۳.۷ مایل مربع) و ایالات متحده (۳.۶ مایل مربع) به طور قابل توجهی از نظر اندازه کوچک تر هستند. روسیه به تنهایی ۱۱ درصد از کل خشکی جهان را شامل می شود.

در این خشکی وسیع مجموعه ای از مواد معدنی و منابع مهم وجود دارد.

 روسیه تقریباً ۴۰ درصد از گاز طبیعی اتحادیه اروپا و نزدیک به ۱۲ درصد از نفت جهان را تولید می کند. روسیه همچنین با ۱۷۵ میلیارد تن، دومین دارنده ذخایر زغال سنگ در جهان است. این منابع نقش کلیدی در درگیری های جاری دارند. در بحبوحه کاهش عرضه جهانی انرژی، این منابع مانع بزرگی برای امپریالیسم ایالات متحده در سطح جهان هستند، اما به ویژه در تلاش آن برای مبارزه با ظهور چین…

روسیه علاوه بر هیدروکربن ها، دارای مقادیر عظیمی از فلزات اساسی است. روسیه با ۲۵ میلیارد تن سومین دارنده بزرگ آهن است. همچنین دومین ذخیره بزرگ طلا (۶٫۸۰۰ تن) را در اختیار دارد و از نظر نقره در جایگاه پنجم قرار دارد. این کشور همچنین بزرگترین تولید کننده الماس است و در سال های اخیر بطور متوسط تولید کننده حدود یک سوم از الماس های جهان بوده است.

در حالی که هر یک از این منابع در درک جاه طلبی های ژئو استراتژیک ایالات متحده و متحدانش شایان توجه هستند، این مقاله به جنبه کمتر شناخته شده سیاست منابع جهانی، مواد معدنی حیاتی، می پردازد. مواد معدنی حیاتی به مجموعه ای از فلزات و مواد معدنی اشاره دارد که به طور فزاینده ای برای تولید جهانی حیاتی هستند و انتظار می رود طی دو دهه آینده تقاضا برای آنها به شدت  افزایش یابد. روسیه بر روی منابع قابل توجهی از مجموعه متنوعی از مواد معدنی حیاتی نشسته است که ایالات متحده معتقد است برای قدرت اقتصادی و سیاسی جهانی در قرن بیست و یکم حیاتی خواهد بود.

۲۶. بر اساس بررسی دقیق منابع استراتژیک روسیه، مقاله نتیجه میگیرد:

تکه پاره کردن روسیه و استیلاء آن توسط سرمایه امریکایی، سنگ بنای استراتژیک تلاش های طبقه حاکم آمریکا برای تحمیل 'قرن جدید آمریکایی' از طریق مورد تابعیت قرار دادن گسترده تر چین و اوراسیا به اهداف خود خواهد بود. منابع در این امر نقش دارند. در بحبوحه نیازماندگار به نفت و گاز طبیعی، و همچنین نیاز به سرعت در حال رشد به مواد معدنی حیاتی، روسیه به عنوان یک سرزمین حیاتی با مجموعه وسیعی از گنجینه دیده می شود.

۲۷. ماهیت امپریالیستی جنگی که ناتو به راه انداخته است، تهاجم روسیه به اوکراین را توجیه نمی‌کند، چه رسد به اینکه به آن خصلتی مترقی بدهد. در گردهمایی آنلاین علیه جنگ که توسط جوانان و دانشجویان بین المللی برای برابری سوسیالیستی (آی وای اِس اِس ای) در ۱۰ دسامبر ۲۰۲۲ برگزار شد، کمیته بین المللی انترناسیونال چهارم (آی سی اِف آی) به صراحت اقدامات رژیم پوتین را محکوم کرد:

علیرغم مسئولیت محوری اتحاد ایالات متحده و ناتو در برانگیختن جنگ، تهاجم ۲۴ فوریه ۲۰۲۲ روسیه به اوکراین اقدامی ارتجاعی و مستاصلانه توسط رژیم پوتین و به نمایندگی از طرف الیگارشی سرمایه داری حاکم به قدرت رسیده پس از انحلال اتحاد جماهیر شوروی در دسامبر ۱۹۹۱ بود. 

تلاش های رژیم پوتین برای توجیه جنگ با استناد به میراث ارتجاعی تزاریسم و ناسیونال شوونیسم نئو استالینیستی نشان دهنده یک قهقرای تاریخی نفرت انگیز است. اگر به خاطر این حقیقت که رژیم پوتین نتیجه انکار کامل اصول دموکراتیک دوراندیشانه ای که بر اساس آن اتحادیه جمهوری های سوسیالیستی شوروی در سال ۱۹۲۲ ، پنج سال پس از انقلاب اکتبر، تأسیس شد نبود، تحریکات ناتو موفقیت آمیز نمی شد. دولت بلشویک به رهبری لنین و تروتسکی اتحاد جماهیر شوروی را به عنوان یک اتحادیه داوطلبانه تأسیس کرد و طبق قانون اساسی متعهد به برابری دموکراتیک همه گروه‌های ملی و قومی بود. ترغیب عمدی شوونیسم ملی در روسیه−که همتای علنا فاشیستی خود را در اوکراین پیدا کرده−پیش نیازهای ایدئولوژیکی برای درگیری برادر کشانه بین توده های هر دو کشور قربانی شده را به وجود آورده است.

در چشم انداز تاریخی، جنگ ایالات متحده و ناتو در اوکراین بار دیگر ضرورت پایان دادن به سرمایه داری و سیستم دولت ملی که در آن نهادینه شده است را ثابت می کند. جنگ، در واقع، تنها یکی از مظاهر ناسازگاری مهلک مالکیت خصوصی سرمایه داری بر ابزار تولید و تقسیم جهان به دولت های ملی متخاصم با توسعه مترقی، و حتی بقای، بشریت است.

۲۸. جنگ یکی دیگر از پیامدهای غم انگیز انحلال اتحاد جماهیر شوروی است. تمام ادعاهایی که گورباچف، یلتسین و حامیان آنها در میان صاحب منصبان طبقه متوسط ممتاز در مورد مزایای چشمگیری که از احیای سرمایه داری ناشی خواهد شد، با رویدادهای ۳۰ سال گذشته رد شده است. به جای صلح، رفاه و دموکراسی، انکار کل میراث و دستاوردهای تاریخی اجتماعی و فرهنگی انقلاب اکتبر منجر به جنگ‌های برادرکشانه، فقر توده‌ای و رژیم‌های خودکامه شده است.

۲۹. رژیم های کیف و مسکو، هر دو محصول فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، الهامات ایدئولوژیک خود را از آبشخور های ارتجاع سیاسی می گیرند. استپان باندرای فاشیست، رهبر سازمان ملی گرایان اوکراین، که با نازی ها در کشتار دسته جمعی یهودیان و لهستانی ها در طول جنگ جهانی دوم همکاری داشت، اکنون به لقب پدر بنیانگذار اوکراین مفتخر شده است. به نوبه خود، پوتین مظهر آن نوع شخصیت سیاسی و اجتماعی است که لنین با در نظرداشتن استالین آن را در سال ۱۹۲۲ چنین توصیف کرد: «آن مرد واقعاً روسی، شوونیست بزرگ روسیه، در حقیقت یک آدم  رذل و مستبد است، مانند بوروکرات معمول روسی.»[مجموعه آثار، جلد. ۳۶]

۳۰. از جمله ارتجاعی ترین پیامدهای جنگ نیابتی، عادی سازی سلاح های هسته ای به عنوان ابزار مشروع درگیری ژئوپلیتیکی بوده است. ادعای مکرر قدرت‌های ناتو مبنی بر اینکه با استفاده احتمالی از تسلیحات هسته‌ای «مرعوب» نخواهند شد، تنها می‌تواند به این معنا باشد که آنها مصمم هستند جنگ خود را تا پیروزی کامل بر روسیه و وقتی که زمانش برسد، با چین دنبال کنند، حتی اگر این به معنای به خطر انداختن جان میلیاردها انسان باشد.

۳۱. با ورود جنگ به دومین سال خود، منطق تشدید نظامی به طور اجتناب ناپذیری ادامه دارد، که ناشی از نیاز به دستیابی به یک پیشرفت قاطع، مبتنی بر اهداف غیرواقعی و محاسبات اشتباه فاجعه آمیز است. خط سیر خطرناک جنگ در حمله اوکراین در روز سال نو به ساختمانی در دونتسک محل اسکان سربازان روسی متجلی شده است که منجر به کشته شدن تعداد زیادی و احتمالاً صدها نفر از تازه مشمولان شد. این حمله گسترده تنها یک هفته پس از سفر زلنسکی، رئیس‌جمهور اوکراین به ایالات متحده رخ داد، که هدف اعلام شده علنی آن تامین تسلیحات و پشتیبانی نظامی بیشتر بود.

۳۲. حمله ۱ ژانویه با موشک های شلیک شده توسط توپخانه پیشرفته هیمارس تامین شده توسط ایالات متحده انجام شد. با توجه به نقش فرماندهی ایالات متحده در هدایت جنگ و پیچیدگی این سامانه موشکی، بدون تردید این حمله با مجوز دولت بایدن بوده و تکنسین های نظامی آمریکایی مستقیماً در هدف قرار دادن سربازان روسی  و پرتاب موشک ها دست داشته اند.

۳۳. مشخص نیست که آیا دولت بایدن به دنبال برانگیختن واکنش شدید روسیه است یا اینکه معتقد است که رژیم پوتین از تشدید جنگ با ناتو اجتناب خواهد کرد. اما چه از طریق تحریک عمدی یا ارزیابی نادرست از خط مشی روسیه، کاخ سفید خطراتی را می پذیرند که می تواند منجر به یک فاجعه جهانی شود. ایالات متحده و دیگر قدرت های بزرگ ناتو با استفاده از اوکراینی ها به عنوان گوشت دم توپ و آلت دست، مصمم به دستیابی به یک پیروزی نظامی هستند و به دنبال چیزی کمتر از تسلیم شدن روسیه نیستند. همانطور که فایننشال تایمز، ارگان اصلی سرمایه مالی بریتانیا، در سرمقاله ای که در ۲ ژانویه منتشر شد، بیان کرد: «موفقیت های اوکراین در میدان نبرد به این معنا نیست که متحدانش می توانند حمایت خود را کاهش دهند... و یا اینکه زمان مد نظر قرار دادن ایده آتش بس یا مذاکره است. '

۳۴. سایر قدرت های بزرگ امپریالیستی نیز برای جنگ جهانی آماده می شوند. بودجه‌های نظامی عظیمی که توسط آلمان و ژاپن در سال گذشته تصویب شد، بودجه‌های جنگی هستند. و در حالی که قدرت های بزرگ در حال حاضر حول محور درگیری با روسیه و چین هم پیمان هستند، همانطور که در راهپیمایی انلاین آی وای اس اس ای اشاره شد: «ائتلاف ناتو و پیمان های نظامی جانبی که شامل کشورهای آسیایی و آسیا-اقیانوسیه می شود، نه یک 'گروه  برادرانه' بلکه لانه دزدان امپریالیستی وقاتلان است. منطق رقابت های بین امپریالیستی در آینده ای نه چندان دور منجر به درگیری های تلخ میان متحدان موقت امروز خواهد شد. دشمنی‌های گذشته، برای مثال بین ایالات متحده و آلمان، ناگزیر دوباره ظهور خواهد کرد.»

کودتای ۶ ژانویه و بحران دموکراسی آمریکا

۳۵. بی مبالاتی سیاست خارجی ایالات متحده را نمی توان صرفاً در رابطه با منافع ژئوپلیتیک امپریالیسم آمریکا درک کرد. یک عامل اساسی بحران داخلی شدید درون خود ایالات متحده است. طبقه حاکم آمریکا علیرغم تمامی رویاهایش برای تسخیر جهان، بر یک سیستم سیاسی به طور فزاینده ای ناکارآمد حکومت میکند. از زمان بحران استیضاح کلینتون در سال های ۱۹۹۸-۱۹۹۹ و مداخله دیوان عالی در سال ۲۰۰۰ برای منع شمارش آرا و اعطای ریاست جمهوری به جورج دبلیو بوش، کمیته بین المللی هشدار داده است که طبقه حاکمه آمریکا در حال حرکت به سمت اشکالی از حکومت دیکتاتوری است. 

۳۶. این روند طولانی انحطاط ضد دموکراتیک در۶ ژانویه ۲۰۲۱ در تلاش دونالد ترامپ برای انجام یک کودتای فاشیستی برای جلوگیری از انتقال قدرت و ایجاد یک دیکتاتوری ریاست جمهوری به اوج خود رسید. این کودتا از حمایت اکثریت اعضای حزب جمهوری خواه و عناصر مهمی در طبقه حاکمه و دستگاه نظامی-دولتی برخوردار بود.

۳۷. در خلال سال گذشته، کمیته مجلس نمایندگان که در حال بررسی کودتای ۶  ژانویه بود، یک سری جلسات استماع برگزار کرد که ثابت کرد: ۱) اینکه ترامپ اقدام به توطئه برای رهبری و هدایت کودتا کرد; و ۲) کودتا بسیار به موفقیت نزدیک شد. در ماه دسامبر جلسات استماع با رجوع امر به وزارت دادگستری جهت دستگیری ترامپ و متهم کردن او به «توطئه برای تحریک، حمایت یا کمک به یک شورش» پایان یافت.

۳۸. موسسه بین المللی مطالعات استراتژیک (آی آی اِس اِس) در نظرسنجی استراتژیک سالانه ۲۰۲۲ خود به شکنندگی سیاست آمریکا اشاره کرد و نوشت:

 اگرچه توطئه ترامپ شکست خورد، گستاخی این تلاش حاکی از انقلابی در آگاهی و انتظارات در باره اینکه آیا نتایج انتخابات آینده ممکن است رد و معکوس شوند است. چنین پیامدی تنها به دلیل سطح فوق‌العاده قطب بندی شده رفتار سیاسی در میان نخبگان سیاسی واشنگتن و پایتخت های ایالتی سراسر ایالات متحده در سال‌های ۲۰۲۱-۲۰۲۲ قابل تصور است، و به این دلیل است که اخیرا خود آمریکایی‌ها از نظر اجتماعی و سیاسی بیش از هر زمان دیگری که حافظه آنها به یاد دارد از یکدیگر متمایز شده‌اند …

بحثی آکادمیک در مورد اینکه آیا ایالات متحده ممکن است در دهه آینده با جنگ داخلی روبرو شود در جریان است. پاسخ ممکن است به تعاریف بستگی داشته باشد. خشونت به عنوان یکی از ویژگی های برجسته سیاست آمریکا دوباره ظاهر شده است.

۳۹. ترامپ به تنهایی تهدید اقتدارگرایی فاشیستی در سیاست آمریکا را نمایندگی نمی کند. حزب جمهوری خواه تا حد زیادی هنجارهای دموکراتیک سنتی را رد می کند و همانطور که با ظهور چهره هایی مانند فرماندار ران دی سانتیس در فلوریدا نشان داده شده است، به دنبال ایجاد یک دولت استبدادی است که مخالفان سیاسی را بی رحمانه سرکوب کند. تصمیم دادگاه عالی برای لغو رو در مقابل وید منجر به موجی از قوانین ضد دموکراتیک ایالتی شده است که سقط جنین را جرم انگاری میکند. پلیس محلی همچنان سالانه به کشتن بیش از ۱۰۰۰ نفر ادامه میدهد. و در زیربنای همه این مظاهر فرسایش دموکراسی، رشد مداوم ماشین‌های سرکوب داخلی قرار دارد: سازمان‌های عظیم نظارت و سرکوب مانند اِن اِس اِ و اف بی آی، و همتایان آنها در هر ایالت و شهر بزرگ.

۴۰. فروپاشی دموکراسی و نفوذ سیاسی فزاینده جنبش های راست افراطی و فاشیستی یک پدیده جهانی است. در ایتالیا، برادران ایتالیا (اِف دی آی)، جانشینان جنبش اجتماعی فاشیست ایتالیا و وارثان دیکتاتور فاشیست بنیتو موسولینی، در اکتبر به ریاست نخست وزیر جورجیا ملونی به قدرت رسیدند.  در ماه مارس در فرانسه، مارین لوپن، کاندیدای نئوفاشیست، در دور دوم انتخابات در برابر امانوئل مکرون، ۴۵ درصد آرا را به دست آورد. در آلمان، جایی که دیکتاتوری نازی مسئول فجیع ترین جنایات قرن بیستم بود، یورشی در ماه دسامبر، یک توطئه تروریستی فاشیستی برای به دست گرفتن قدرت با نیروی نظامی را برملا کرد. جنبش شهروندان رایش «رایشبورگر» روابط نزدیکی با راست افراطی آلترناتیو برای آلمان (اِ اِف دی) دارد، و جنبش نئونازی حلقه  ارتباطی تناتنگی در درون تشکیلات اطلاعاتی و نظامی دارد.

۴۱. در سرتاسر اروپا، احزاب فاشیست از نظر سیاسی مشروعیت یافته اند، و حمایت سیاسی  حیاتی برای ترویج نظامی گری، کنار گذاشتن اقدامات بهداشت عمومی، حمله به مهاجران و پناهندگان، و مهمتر از همه، تدارک رویارویی با طبقه کارگر را فراهم می کنند.

۴۲. اهمیت فاشیسم به عنوان پاسخ طبقات حاکمه به تهدید انقلاب سوسیالیستی توسط تجربه تاریخی به اثبات رسیده است. موسولینی و سیاه جامگان فاشیست‌ او در سال ۱۹۲۳ توسط بورژوازی ایتالیا به قدرت رسیدند تا جنبش طبقه کارگر را با خشونت سرکوب کنند. هیتلر و نازی هایش با وحشیگری حتی بیشتر برای همین هدف در آلمان مورد استفاده قرار گرفتند. اشکالی که جنبش های فاشیستی به خود گرفته اند از کشوری به کشور دیگر متفاوت بوده است. در برخی موارد، مانند آلمان و ایتالیا، آنها عملاً به کنترل مطلق دولت سرمایه داری دست یافته اند. در برخی موارد دیگر−و در واقع، غالبا−سازمان های فاشیستی به عنوان ابزار کمکی شبه نظامی سرکوب دولتی عمل کرده وبه مانند (مثلاً در اسپانیا، آرژانتین، شیلی، اندونزی) به ارتش و پلیس در اقدام خونین  ضد انقلابی تحت نظر دولت کمک کرده اند. 

۴۳. در شرایط کنونی، فشار بحران عینی، نخبگان حاکم را به طرف کنار گذاشتن اشکال حکومت دموکراتیک و ضربه  زدن پیشگیرانه علیه جنبش نوظهور طبقه کارگر سوق می دهد.

بحران اقتصادی سرمایه داری آمریکا و جهان

۴۴.  در تحلیل نهایی، بی‌ثباتی شدید سیاسی ناشی از وضعیت اقتصادی و مالی به طور  فزاینده ای ناپایدار است. اصلی ترین مولفه سیاست طبقه حاکم در سه دهه گذشته، تزریق مبالغ هر چه بیشتری از نقدینگی به بازارها بوده است. این سیاست پس از 'شوک ولکر' در سال ۱۹۷۹ آغاز شد−دوره ای که بانک مرکزی فدرال ایالات متحده تحت رهبری پل ولکر به شدت نرخ بهره را افزایش داد تا رکود ایجاد کرده و بیکاری را افزایش دهد. و یک دوره طولانی از نرخ‌ بهره پایین، که از دهه ۱۹۹۰ شروع شد و تا دو دهه اول قرن بیستم ادامه یافت را به دنبال داشت، که پول را به بازارهای مالی هدایت کرد و به افزایش ارزش سهام دامن زد.

۴۵. طبقه حاکمه آمریکا به سقوط اقتصادی و مالی سال  ۲۰۰۸ با ارائه کمک مالی به وال استریت واکنش نشان داد. بدهی ملی عملا یک شبه دو برابر شد تا هزینه خرید صدها میلیارد دلار دارایی های حاصل از گمانه زنی را توسط بانک مرکزی فدرال تامین کند. این امر حتی در مقیاس بزرگ‌تری در سال ۲۰۲۰ در خلال ماه‌های اولیه بیماری جهان گیر کووید ۱۹ تکرار شد، که در میان مرگ‌ و میرهای جمعی و فلاکت اجتماعی ارزش‌ سهام را به سطوح بی سابقه ای سوق داد.

۴۶. خط مشی طبقه حاکمه به رهبری ایالات متحده مبتنی بر افزایش دارایی های مالی از طریق چاپ پول، و پایین نگه داشتن همزمان دستمزدها از طریق سرکوب مبارزه طبقاتی بود. ثروت−نخبگان شرکتی و مالی، و همچنین بخش‌های قابل توجهی از طبقه متوسط رو به بالا−به طور فزاینده‌ای از روند واقعی تولید جدا شد.

۴۷. افراطی‌ترین شکل این جنون گمانه زنی در بازار ارز دیجیتال، ارزی ساختگی برای سرمایه‌های موهوم رخ داد، که ارزش آن در دهه پس از بحران ۲۰۰۸  به شدت افزایش یافت. قیمت بیت کوین، که در سال ۲۰۰۹ راه اندازی شد، در سال ۲۰۲۱ در  اوج خود به بیش از ۶٫۴۰۰ دلار رسید. در نوامبر ۲۰۲۱، ارزش کل بازار کریپتو−از جمله بیت کوین و سایرین−در اوج خود به بیش از ۳ تریلیون دلار رسید که با تزریق انبوه نقدینگی به کل بازار مالی حفظ شد.

۴۸. در خلال سال گذشته، این خط مشی به بن‌بست رسید. اقتصاد جهان در چهار دهه گذشته از بالاترین سطح تورم پولی، محصول عملیات چاپ پول توسط بانک‌های مرکزی، که با تاثیر بیماری جهان گیر و جنگ ایالات متحده و ناتو علیه روسیه بر زنجیره‌های تأمین جهانی ترکیب شده، ضربه خورد.

۴۹. بانک های مرکزی به رهبری بانک مرکزی فدرال ایالات متحده، با شدیدترین افزایش نرخ بهره از اوایل دهه ۱۹۸۰ واکنش نشان داده اند. با این حال، اقدامات اتخاذ شده در واکنش به تورم، تنها بحران اقتصادی را وخیم تر میکند و در عین حال تنش‌های اجتماعی را تشدید می‌کند که باعث بالا گرفتن مبارزه طبقاتی می‌شود.

۵۰. افزایش نرخ بهره تاکنون تاثیر قابل توجهی بر بازارهای مالی داشته است. بورس نزدک در طول سال نزدیک به ۳۵ درصد سقوط کرده است، در حالی که اس و پی ۵۰۰،  ۲۰.۶درصد و داوجونز ۹.۵ درصد سقوط کرده اند. ارزش بازار شرکت هایی مانند تسلا، گوگل، آمازون، مایکروسافت و بسیاری دیگر که بر اساس حدس و گمان رشد کرده بودند، به شدت کاهش یافته است. ارزش کل بازار ارزهای دیجیتال بیش از ۶۰ درصد کاهش یافته و از ۲.۳ تریلیون دلار به کمی بیشتر از ۸۰۰ میلیارد دلار رسیده است. دستگیری سام بنکمن-فرید، بنیانگذار صرافی ارزهای دیجیتال ورشکسته اِف تی ایکس در دسامبر، تنها عیان ترین نماد تنزل جنون سوداگرانه سرمایه مالی است.

۵۱. نشانه‌های فزاینده‌ای وجود دارد مبنی بر اینکه اقتصاد جهان در سال ۲۰۲۳ وارد رکود خواهد شد. در ماه اکتبر، صندوق بین‌المللی پول پیش‌بینی کرد که رشد جهانی بدون احتساب بحران ۲۰۰۸-۲۰۰۹ و سال اول بیماری جهان گیر در سال جاری به ۲.۷ درصد کاهش می‌یابد که پایین‌ترین سطح رشد از سال ۲۰۰۱ است. اما این ارزیابی بیش از حد خوش بینانه به نظر می رسد. در ماه نوامبر، اکونومیست با اشاره به تأثیر «بحران دائمی» ناشی از درگیری ژئوپلیتیکی، افزایش قیمت کالاها و «عدم ثبات اقتصاد کلان» به دلیل افزایش نرخ بهره، نوشت که رکود جهانی در سال ۲۰۲۳ «اجتناب ناپذیر» است.

۵۲. از دیدگاه طبقه حاکمه، تاثیر افزایش نرخ بهره بر بازار سهام به عنوان یک شر ضروری برای دستیابی به هدف استراتژیک مهمتر تلقی می شود: شکست دادن مقاومت طبقه کارگر در برابر کاهش سرسام آور استاندارد زندگی آنها در طول سال گذشته. در ماه آگوست، زمانی که جروم پاول، رییس بانک مرکزی فدرال اعلام کرد که هیچ مانعی برای افزایش نرخ بهره وجود نخواهد داشت، او تاکید کرد که لازم است 'شرایط بازار کار ملایم تر' ایجاد شود−به عبارت دیگر، بیکاری گسترده ایجاد شود− که 'قدری مشقت برای خانوارها و کسب و کارها در بر داشته باشد.» 

۵۳. تورم فزاینده تاثیر مخربی بر شرایط زندگی کارگران در سراسر جهان داشته است. بر اساس گزارش سازمان بین‌المللی کار (آی اِل او)، دستمزدهای واقعی در سال ۲۰۲۲ نزدیک به ۱ درصد کاهش یافته، که اولین کاهش جهانی این چنینی را در دهه‌های اخیر رقم میزند. در اتحادیه اروپا، جایی که تورم سالانه در اکتبر ۲۰۲۲ به ۱۱.۵ درصد رسید، دستمزدهای واقعی در نیمه اول سال ۲۰۲۲ نسبت به سال قبل از آن  یک رقم  فوق العاده ۲.۴ درصدی کاهش یافت.

۵۴. در حالیکه  دستمزدهای واقعی کاهش یافته اند، بهره‌وری نیروی کار به رشد خود ادامه داده است، که نشان می‌دهد استثمار طبقه کارگر در حال رسیدن به سطوح بی‌سابقه‌ای است. در نتیجه، تحلیلگران شرکتی نگرانند که در کشورهای پیشرفته و در حال توسعه، اعتصابات و اعتراضات اجتماعی در سال ۲۰۲۳ غالب خواهند شد. تحلیل بلومبرگ از روابط صنعتی آمریکا اشاره دارد که «حداقل ۱۵۰ قرارداد بزرگ اتحادیه ای در سال آینده منقضی می شوند، که به طور بالقوه خبر از ناآرامی بیشتر کارگران در بحبوحه افزایش نجومی تورم و افزایش سود شرکت ها میدهد. این قراردادهای به مرور منقضی حداقل ۱.۶ میلیون کارگر را شامل میشود که بیشتر از جمعیت فیلادلفیا است.»

تهاجم در حال ظهور جهانی طبقه کارگر

۵۵. موج افزایشی قیمت‌ها فرآیندهای اساسی که باعث رشد مبارزه طبقاتی در سراسر جهان می‌شود را تسریع کرده است. دوره طولانی رکود اجباری از طریق ساختار تشکیلات اتحادیه کارگری با مخالفت توده‌ای مواجه می‌شود. کشور به کشور، مبارزه جویی طبقه کارگر تجدید می شود. همانطور که تروتسکی زمانی نوشت: «قوانین تاریخ از دستگاه بوروکراتیک قدرتمندتر هستند.»

۵۶. یکی از عوامل اصلی در رشد ناآرامی‌های اجتماعی، افزایش هزینه‌های زندگی، از جمله افزایش قیمت‌ها برای مایحتاج اولیه بوده است. بر اساس گزارش صندوق بین‌المللی پول (آی اِم اِف)، با دامن گیر شدن بیماری جهان گیر کووید ۱۹، قیمت گندم بین آوریل ۲۰۲۰ و دسامبر ۲۰۲۱ ، ۸۰ درصد افزایش یافت، و قیمت مواد غذایی را به بالاترین سطح خود از دهه ۱۹۷۰ رساند. تا کنون قیمت گندم در  سال ۲۰۲۲ ، ۳۷ درصد و ذرت ۲۱ درصد افزایش یافته است. قیمت گندم  در بازار معاملات آتی ۸۰ درصد بالاتر از قیمت شش ماه قبل و ذرت ۵۸ درصد بالاتر است.

۵۷. در سریلانکا، تظاهرات علیه دولت در اواخر مارس آغاز شد و در طول سال ادامه یافت. سه اعتصاب عمومی عظیم باعث برکناری رئیس جمهور گوتابهایا راجاپاکسه شد که در ۱۳ ژوئیه از کشور گریخت و دو روز بعد استعفا داد. تظاهرات عمده نیز با محوریت قیمت مواد غذایی و سوخت در اکوادور، پرو، لبنان، پاکستان و سایر کشورها برگزار شد.

۵۸. در ترکیه، یک سری اعتصابات بدون اجازه اتحادیه ها در ماه دسامبر و ژانویه رخ داد که در آن کارگران فولاد سازی، کارگران کاغذ سازی، کارگران سازنده کفش ، کارگران ذوب آهن و کارگران ساختمانی شرکت داشتند.

۵۹. در ایران، اعتراضات ضد دولتی در ماه سپتامبر پس از مرگ مهسا امینی، که توسط پلیس اخلاق گشت ارشاد به اتهام نقض قانون حجاب اجباری دستگیر شد، آغاز شد. اعتراضات اولیه عمدتاً شامل لایه‌هایی از طبقه متوسط بود که انگیزه آنها دشمنی با رژیم بورژوازی-روحانی آیت‌الله خامنه‌ای است. امپریالیسم آمریکا نیز به دنبال سوء استفاده از بحران داخلی ایران برای پیشبرد منافع خود در خاورمیانه است.

۶۰. در ماه دسامبر، لایه‌هایی از طبقه کارگر ایران، از جمله کارگران پتروشیمی، کارگران فولاد و سیمان و رانندگان اتوبوس، در یک «اعتصاب ملی» سه روزه به عنوان بخشی از تظاهرات شرکت کردند. توسعه اعتراضات در جهتی مترقی – در مخالفت با دولت بورژوازی در ایران بدون حمایت از عملیات تغییر رژیم امپریالیسم ایالات متحده – به ایجاد یک رهبری تروتسکیست در طبقه کارگر بستگی دارد.

۶۱. تورم تاثیر بسیار زیادی بر توسعه مبارزه طبقاتی در آفریقا دارد. بیست و سه کشور از ۵۴ کشور آفریقا برای بیش از نیمی از واردات یکی از کالاهای ضروری خود به روسیه و اوکراین وابسته هستند. افزایش قیمت ها در شرایطی که اکثر کشورهای آفریقایی شبکه امنیت اجتماعی ندارند، گرسنگی را تشدید می کند. این تأثیر به‌ویژه در کشورهایی که بیشتر مواد غذایی خود را وارد می‌کنند و تأثیرات اقتصادی کووید ۱۹ شدیدتر است، از جمله نیجریه، کنیا، غنا، رواندا و مصر بسیار شدید است. انتظار می رود تعداد افرادی که در آفریقا با گرسنگی روبرو هستند به بیش از ۵۰۰ میلیون نفر از جمعیت ۱.۲ میلیارد نفری این قاره برسد.

۶۲. در سرتاسر آفریقا، علیرغم تلاش‌های دستگاه اتحادیه کارگران وارد مبارزه شده‌اند. کارکنان بهداشت کنیا از دستور دادگاه سرپیچی کردند و در ۹ دسامبر دست به اعتصاب زدند. نیجریه همچنین شاهد اعتصاب مدرسان دانشگاه، رانندگان اتوبوس و کارمندان دولت بود. اعتصاب رانندگان عادی اتوبوس در لاگوس نیجریه از اهمیت ویژه‌ای برخوردار بود که بوروکراسی‌های اتحادیه رسمی، اتحادیه ملی کارگران حمل‌ونقل جاده‌ای را به چالش کشید.

۶۳. آفریقای جنوبی نیز شاهد اعتصاب‌هایی بود، از کارگران ماکرو که به دلیل دستمزد اعتصاب کردند تا کارگران اخراج شده تامین برق آفریقای جنوبی در اسکام که برای درخواست بازگرداندن به کار اعتصاب کردند. در آفریقای جنوبی، کارگران عادی با بوروکراسی کنگره اتحادیه های کارگری آفریقای جنوبی، که در یک اتحاد سه جانبه با کنگره ملی بورژوایی آفریقا و حزب کمونیست استالینیستی آفریقای جنوبی است، مقابله می کنند. هزاران نفر از کارکنان دولت آفریقای جنوبی در تظاهرات سراسری در ماه نوامبر برای افزایش ۱۰ درصدی حقوق خود شرکت کردند. این منجر به اعتصاب عمومی یک روزه در سراسر بخش دولتی شد.

۶۴. آمریکای لاتین که سه سال پیش صحنه قیام‌های گسترده علیه نابرابری اجتماعی و رژیم‌های پوسیده سیاسی منطقه بود، شاهد موج جدیدی از مبارزه طبقاتی در سال ۲۰۲۲ بود. ناشی از اعتصاب‌ عمومی کارگران بارانداز، کارگران لاستیک سازی، معلمان، پرستاران، کارگران حمل و نقل و سایرین، آرژانتین بیش از ۹۰۰۰ تظاهرات خیابانی را در سال ۲۰۲۲ ثبت کرد و آن را به سالی با بیشترین تعداد «اعتصابات» در تاریخ این کشور تبدیل کرد. در برزیل، در نیمه اول سال موجی از مبارزات مرتبط با دستمزد منجر به  افزایش ۷۵ درصدی اعتصاب و دو برابر شدن ساعات توقف کاری در مقایسه با مدت مشابه سال قبل شده است.

۶۵. تظاهرات عظیمی در تعدادی از کشورهای آمریکای لاتین، علیه افزایش هزینه‌های زندگی ، به‌ویژه پس از شوک‌های اقتصادی ناشی از جنگ برانگیخته شده آمریکا و ناتو در اوکراین، بیش از ۶۰۰۰ مایل دورتر، فوران کرد. هم دولت‌های  علنا راست‌گرا −مانند دولت آریل هنری در هائیتی و گیلرمو لاسو در اکوادور−و هم دولت‌های «موج صورتی » مورد حمایت شبه چپ‌ ها - مانند پدرو کاستیو در پرو و گابریل بوریک در شیلی−به این تظاهرات با سرکوب وحشیانه دولتی واکنش نشان دادند. 

۶۶. در اروپا، دولت امانوئل ماکرون رئیس جمهور فرانسه، توسط یک سری اعتصابات کارگران پالایشگاه نفت به لرزه درآمد. ماکرون پس از تهدید اعتصاب کنندگان به بازگرداندن آنها به کار، در نهایت با کمک اتحادیه های سی جی تی سرکوب تهاجم کارگران را تضمین کرد. تحولات در آلمان نیز با رادیکالیزه شدن طبقه کارگر مشهود شد، که در یک سری از اعتصابات تجلی پیدا کرد. در پاییز، اتحادیه فلزکاران آی جی متال مجبور شد برای کنترل خشم روزافزون کارگران نسبت به اثرات تورم و سیاست‌های جنگی دولت آلمان صدها هزار کارگر را به اعتصابی هشداردهنده فراخواند. در طول سال اعتصابات مهم دیگری در بخش پرستاری و هوانوردی و در تابستان در میان کارگران بارانداز رخ داد.

۶۷. در بریتانیا، کارگران راه‌آهن، کارگران بارانداز، کارگران مخابرات، کارگران تحویل پست و سایر بخش‌های طبقه کارگر درگیر یک سری مبارزات بوده اند که نقش عمده‌ای در بی‌ثبات کردن دولت بریتانیا، که برای اولین بار از سال ۱۹۲۴ در عرض یک سال سه نخست‌ وزیر را به خود دیده ایفا کرده است، سال با تلاش اتحادیه‌ها برای محدود کردن تقاضاهای فزاینده برای اعتصابی عمومی در آنچه رسانه‌ها «زمستان نارضایتی» جدید در بریتانیا نامیده‌اند، به پایان می‌رسد.

۶۸. در استرالیا، علیرغم تلاش‌های دستگاه اتحادیه برای محدود کردن  و جدا کردن اعتصابات، اعتصابات صنعتی به سطوحی که در بیش از یک دهه دیده نشده رسیده است. انتخاب دولت کارگری آلبانیزی در ماه مه ۲۰۲۲ با افزایش اعتصابات پرستاران، معلمان، کارگران راه آهن، دریانوردان و کارگران حمل و نقل و سایرین در برابر حجم کار غیرقابل تحمل و کاهش دستمزدها به دلیل تورم دنبال شد. واکنش دولت آلبانیزی و دولت های ایالتی تشدید قوانین و اقدامات ضد اعتصابی بود که برای سرکوب مبارزات طبقه کارگر برای بیش از چهار دهه به کار گرفته شده است.

۶۹. در نیوزیلند، با رسیدن تورم به ۷.۲ درصد، بخش وسیعی از کارگران بر سر هزینه‌های زندگی و فشارهای ناشی از بحران کووید وارد مبارزه شدند. آتش نشانان برای اولین بار در ۲۰ سال گذشته همراه با دانشگاهیان، کارگران تولیدی وگردشگری دست به اعتصاب سراسری زدند، در حالی که پرستاران بیمارستان‌های دولتی در مخالفت با پایان دادن به پرداخت‌های موقت «پاداش زمستانی» توسط دولت کارگری آردرن، از شیفت های اضافه‌کاری خودداری کردند.

۷۰. در کانادا، ۵۵٫۰۰۰ کارگر پشتیبان آموزشی در انتاریو از قانون ضد اعتصاب سرپیچی کردند، که باعث حمایت گسترده طبقه کارگر برای اعتصابی عمومی بر علیه دولت ایالتی راست افراطی داگ فورد شد، که تنها از طریق تعلیق اعتصاب توسط اتحادیه ها متوقف شد.

۷۱. در پایان، برخی از انفجاری ترین نبردهای طبقاتی در ایالات متحده، مرکز سرمایه داری جهانی، در حال وقوع است، جایی که بنا به بانک اطلاعاتی دانشگاه کرنل، در سال ۲۰۲۲ تعداد اعتصابات نسبت به سال قبل به طور قابل توجهی، به میزان ۴۰ درصد افزایش یافته است. این اعتصابات شامل اعتصاب کارگران نفت، پرستاران و سایر کارکنان مراقبت های بهداشتی، کارگران تولیدی، و معلمان و سایر کارکنان آموزش و پرورش بوده است. سال با تعلیق اعتصاب قدرتمند ۴۸٫۰۰۰ کارگر دانشگاهی دانشگاه کالیفرنیا بر اساس توافق اغماضی پذیرفته شده توسط اتحادیه کارگران صنعت خودرو به پایان رسید.

۷۲. اما تعداد اعتصابات، وضعیت مخالفت طبقه کارگر را به طور کامل ابراز نمی کند. دستگاه بوروکراتیک در همکاری نزدیک با شرکت ها و دولت، در تلاشی مستاصلانه برای مهار خشم اجتماعی از یک مبارزه بسیار گسترده تری ممانعت به عمل آورد. این به شکل سرکوب مبارزه ۱۰۰٫۰۰۰ کارگر راه‌آهن بود، جایی که علیرغم رد مکرر قراردادها و رای‌های مجوز اعتصاب اتحادیه‌ها جلوی اعتصابات را گرفتند. این امر با مداخله مستقیم دولت برای غیرقانونی کردن اعتصاب در دسامبر به اوج خود رسید، اقدامی اساسا با ماهیت فاشیستی که مورد مخالفت قرار نگرفت− و در واقع، توسط دستگاه اتحادیه‌های کارگری مورد حمایت قرار گرفت.

آی سی اِف آی در دهه انقلاب سوسیالیستی

۷۳. گسترش مبارزه طبقاتی جهانی بیانگر یک نقطه عطف تاریخی است. شیب نزولی خط سیر ترسیمی مبارزه طبقاتی که به اواخر دهه ۱۹۷۰ برمی گردد، به وضوح تغییر جهت داده و در حال صعود است.

۷۴. در این وضعیت عینی جدید، نقش و عملکرد حزب انقلابی تعیین کننده است. حزب برابری سوسیالیستی (ایالات متحده آمریکا) در مدرسه تابستانی خود در سال ۲۰۱۹، بر اساس تحلیل بحران عینی سرمایه داری و تاریخ انترناسیونال چهارم، تغییر کیفی در وضعیت سیاسی را شناسایی کرد. و خاطرنشان کرد که مشخصه دوره حاضر «تلاقی خیزش انقلابی جدید طبقه کارگر بین المللی با فعالیت سیاسی کمیته بین المللی» خواهد بود.

کمیته بین المللی انترناسیونال چهارم پنجمین مرحله از تاریخ جنبش تروتسکیستی را آغاز کرده است. این مرحله ای است که شاهد رشد گسترده آی سی اِف آی به عنوان حزب جهانی انقلاب سوسیالیستی خواهد بود. فرآیندهای عینی جهانی شدن اقتصادی که بیش از ۳۰ سال پیش توسط کمیته بین المللی شناسایی شد، دستخوش تحول عظیم دیگری شده است. همراه با ظهور فناوری های جدید که ارتباطات را متحول کرده است، این فرآیندها مبارزه طبقاتی را تا حدی بین المللی کرده است که حتی تصور آن ۲۵ سال پیش نیز دشوار بود. مبارزه انقلابی طبقه کارگر به عنوان یک جنبش جهانی در هم تنیده و متحد توسعه خواهد یافت. کمیته بین المللی انترناسیونال چهارم به عنوان رهبری آگاهانه سیاسی این فرآیند اجتماعی-اقتصادی عینی ساخته خواهد شد و در برابر سیاست جنگ امپریالیستی سرمایه داری، استراتژی طبقاتی انقلاب سوسیالیستی جهانی را قرار خواهد داد. این وظیفه تاریخی اساسی مرحله جدید در تاریخ انترناسیونال چهارم است.

۷۵. با تکیه بر این تحلیل، دبلیو اِس دبلیو اِس در بیانیه سال جدید خود که در ۳ ژانویه ۲۰۲۰ منتشر شد، نوشت که دهه آینده «دهه انقلاب سوسیالیستی» خواهد بود. ما نوشتیم: «رشد طبقه کارگر و ظهور مبارزه طبقاتی در مقیاس بین‌المللی، مبنای عینی انقلاب است. با این حال، مبارزات خودجوش کارگران و تلاش غریزی آنها برای سوسیالیسم، به خودی خود، ناکافی است. تبدیل مبارزه طبقاتی به جنبشی آگاهانه برای سوسیالیسم، معضل رهبری سیاسی است.»

۷۶. چالش رهبری سیاسی، تجزیه و تحلیل منطق عینی بحران سرمایه داری، و بر این اساس، تکوین ابتکار عمل هایی است که آگاهی طبقه کارگر را بالا برده، اعتماد به نفس آن را افزایش دهد و نفوذ سیاسی احزاب سرمایه داری را تضعیف کند.

۷۷. در نوامبر ۲۰۲۱، زمانی که سویه امیکرون به تازگی شیوع جهانی خود را آغاز کرده بود، آی سی اِف آی تحقیق جهانی کارگران در مورد بیماری جهان گیر کووید ۱۹ را شروع کرد. این تحقیق در اولین سال خود اظهاراتی را از ده‌ها دانشمند و کارگر جمع‌آوری کرده است که واکنش جنایتکارانه طبقه حاکم را مستند سازی میکند و به تشریح  یک استراتژی علمی، و مهمتر از همه، سیاسی برای پایان دادن به بیماری جهان گیر برای همیشه می پردازد.

۷۸. در ۱۰ دسامبر ۲۰۲۲، جنبش بین‌المللی جوانان و دانشجویان برای برابری اجتماعی، جنبش دانشجویی و جوانان آی سی اِف آی، یک گردهمایی آنلاین جهانی برای بنا نهادن جنبشی جهانی  از جوانان بر علیه جنگ برگزار کرد. در نوامبر، حزب برابری سوسیالیستی (اِس جی پی)، بخش آلمان آی سی اِف آی، یک کمپین تهاجمی را در انتخابات برلین، که در ژانویه و فوریه ۲۰۲۳ برگزار خواهد شد شروع کرد. اِس جی پی تنها حزبی است که برای بسیج طبقه کارگر علیه جنگ آمریکا و ناتو علیه روسیه مبارزه میکند.

۷۹. در سریلانکا، حزب برابری سوسیالیستی در ماه ژوئیه ابتکار عملی را در مخالفت با توطئه‌های درون حاکمیت سیاسی برای جایگزینی دولت منفور راجاپاکسه با دولت جدیدی که به همان اندازه متعهد به اجرای اقدامات ریاضتی مورد درخواست صندوق بین المللی پول است آغاز کرد و خواستار برگزاری کنگره دمکراتیک و سوسیالیست کارگران و توده‌های روستایی شد.

۸۰. یکی از موانع اصلی برای مبارزه طبقه کارگر در هر کشوری، اتحادیه های کارگری شرکتی هستند که برای دهه ها نقش حیاتی در اعمال به طور فزاینده نابرابری اجتماعی، حمایت از سیاست جنگی طبقه حاکمه، و اجرای کمپین بازگشت به کار در طول دوره  بیماری جهان گیر ایفا کرده اند. فراخوان آی سی اِف آی برای اتحاد بین‌المللی کمیته‌های کارگران عادی، اقدامی است که از طریق آن می‌توان مبارزات کارگران را در سراسر جهان متحد کرد. در مخالفت با تمام کسانی که بر خدشه ناپذیری دستگاه اتحادیه‌های کارگری موجود پافشاری می‌کنند، آی‌ سی از ایجاد سازمان‌هایی متشکل از و تحت کنترل خود کارگران حمایت می‌کند.

۸۱. طی سال گذشته، مبارزه برای رهایی کارگران از بوروکراسی اتحادیه، در کمپین ویل لهمان برای ریاست اتحادیه کارگران خودرو در ایالات متحده، که در ژوئن آغاز شد تجلی قدرتمندانه ای یافت. این کمپین مورد حمایت گسترده کارگران عادی قرار گرفت، که به درخواست او برای الغاء کامل دستگاه اتحادیه کارگری و انتقال قدرت به کارگران در محل کار واکنش نشان دادند.

۸۲. این کمپین شکاف اجتماعی گسترده‌ موجود بین کارگران عادی و دستگاه اتحادیه کارگران خودرو با هزاران کارمند که درآمدشان آنها را در میان ۵ درصد و حتی ۱ درصد بالای جمعیت قرار می‌دهد را برملا کرد. اتحادیه کارگران خودرو که به خاطر علنی شدن رسوایی حاصل از غوطه ور شدن در فساد گسترده مجبور به برگزاری انتخابات مستقیم شد، با یک کمپین تعمدی سرکوب به کنار نهادن  رای دهندگان واکنش نشان داد. اتحادیه کارگران خودرو که به خاطر علنی شدن رسوایی حاصل از غوطه ور شدن در فساد گسترده مجبور به برگزاری انتخابات مستقیم شد، با یک کمپین تعمدی سرکوب به رای دهندگان واکنش نشان داد.

۸۳. مشارکت بسیار کم ۹ درصدی محصول این کمپین، توام با بیگانگی کارگران عادی از دستگاه بود. علیرغم تعداد نسبتاً کم کل آرای ریخته شده، ۵۰۰۰ رای داده شده به لهمان بیانگر وجود یک حوزه انتخابیه بسیار بزرگ در طبقه کارگر برای سیاست های سوسیالیستی است. این کمپین مبنایی برای توسعه شبکه ای از کمیته ها در کارخانه های خودروسازی و سایر مکان های کاری در سراسر کشور برقرار کرده است.

۸۴. ایجاد کمیته‌های کارگران عادی، در هر بخش و در هر کشور، برای توسعه مبارزه طبقاتی ضروری است، که به نوبه خود زیربنای لازم برای جنبشی نه تنها علیه استثمار و نابرابری، بلکه علیه جنگ، خط مشی بیماری جهان گیر طبقات حاکمه و پیشروی به سوی فاشیسم و دیکتاتوری  است.

وب سایت جهانی سوسیالیستی و صدمین سالگرد تروتسکیسم

۸۵. تروتسکی در برنامه تأسیس انترناسیونال چهارم نوشت که خارج از این حزب «در این سیاره جریان انقلابی دیگری وجود ندارد که واقعاً شایسته این نام باشد.» همین ارزیابی را می توان از نقش کمیته بین المللی انترناسیونال چهارم (آی سی اِف آی) در مبارزه طبقاتی جهانی و آماده سازی طبقه کارگر برای انقلاب سوسیالیستی جهانی نیز انجام داد. کمیته بین‌المللی انترناسیونال چهارم یکی از «جناح‌هایی» نیست که مدعی تروتسکیست بودن هستند. آی سی اِف آی تنها حزب سیاسی است که بر اساس سنت مارکسیستی فعالیت می کند و تداوم تاریخی انترناسیونال چهارم به عنوان حزب جهانی انقلاب سوسیالیستی را حفظ می کند. این یک فخر فروشی نیست. این امر در تئوری، برنامه و عملکرد آی سی اِف آی به اثبات رسیده است.

۸۶. در ۱۴ فوریه ۲۰۲۳، وب‌سایت جهانی سوسیالیستی بیست و پنجمین سالگرد تاسیس خود در سال  ۱۹۹۸ را جشن خواهد گرفت. آی سی اِف آی با استفاده از فناوری ارتباطات جدید اینترنتی، دبلیو اِس دبلیو اِس را به‌عنوان اولین نشریه واقعاً جهانی جنبش بین‌المللی سوسیالیستی بنا نهاد. فناوری انقلابی امکان و ابزار تدوین چنین نشریه ایی را فراهم کرد. اما پایه اساسی دبلیو اِس دبلیو اِس−چیزی که انتشار روزانه آن را در یک دوره ۲۵ ساله امکان پذیر کرد−پایه گذاری آن بر کل میراث نظری و سیاسی انترناسیونال چهارم بود. دامنه پوشش وب سایت جهانی سوسیالیستی از رویدادها و فرآیندهای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و فکری به قدرت روش تحلیل مارکسیستی و دیدگاه تاریخی تروتسکیسم شهادت داده است.

۸۷. دبلیو اِس دبلیو اِس با درس‌ گیری از تجربیات انقلابی و ضد انقلابی اصلی قرن بیستم، تمام رویدادهای کلیدی سیاسی قرن بیست و یکم را گزارش و تحلیل کرده است. این رسانه در مقابله با تبلیغات احمقانه و فریب‌آمیز رسانه‌های سرمایه‌داری، گرایش فکری رهایی‌بخش و انقلابی را برای یک نسل کامل از کارگران، دانشجویان و جوانان فراهم کرده است. دبلیو اِس دبلیو اِس در حالی که پیشرفته‌ترین تحلیل‌های سیاسی را از رویدادها ارائه می‌کند، بی وقفه با وضعیت عقب ماندگی فرهنگی و نیرنگ روشنفکری و شارلاتانی مبارزه کرده است.

۸۸. یک سالگرد دیگر وجود دارد که در پاییز امسال جشن گرفته خواهد شد. اکتبر ۲۰۲۳ صدمین سالگرد تأسیس اپوزیسیون چپ به رهبری لئون تروتسکی را رقم میزند. این آغاز مخالفت تروتسکیستی با بوروکراسی استالینیستی و رژیمی بود که با خیانت به اصول انقلاب اکتبر منجر به شکست های تاریخی طبقه کارگر بین المللی، و نهایتا، نابودی اتحاد جماهیر شوروی و احیای سرمایه داری شد.

۸۹. صد سال پس از تأسیس اپوزیسیون چپ، چشم‌انداز و برنامه جنبش تروتسکیستی توسط تاریخ مورد تایید قرار گرفته است. نقش استالین و استالینیسم به عنوان 'گورکن انقلاب' در جنایات بی شمار آنها علیه جنبش سوسیالیستی و طبقه کارگر به ثبت رسیده است.

۹۰. کمیته بین المللی انترناسیونال چهارم، جنبش جهانی تروتسکیستی، تنها نماینده مارکسیسم انقلابی در قرن بیست و یکم است. همه سازمان‌های مختلف پابلوئیتی، سرمایه‌داری دولتی و دیگر شبه چپ‌ها به عنوان عوامل امپریالیسم، مدافعان دستگاه اتحادیه‌های کارگری و مخالفان طبقه کارگر افشا شده‌اند.

۹۱. مارکسیسم مبتنی بر درک ماتریالیستی تاریخی از قوانین و فرآیندهای عینی است که منجر به جنبش‌های انقلابی توده‌ای می‌شود. تئوری انقلاب دائمی که توسط تروتسکی تدوین شد، پایه ضروری استراتژیک انقلاب سوسیالیستی جهانی باقی مانده است. چشم انداز آی سی اِف آی که مبتنی بر درک علمی ظرفیت انقلابی طبقه کارگر برای پایان دادن به سرمایه داری است سرشار از خوش بینی سیاسی است. اما این خوش‌بینی، خوش بینی ناظری منفعل نیست که از این ایده که «تاریخ به نفع  ما است» تسلی خاطر می‌گیرد. درست است که بحران سرمایه داری به انقلاب می انجامد. اما انقلاب را باید تدارک دید و برای آن مبارزه کرد. حل سوسیالیستی بحران سرمایه داری مستلزم حل بحران رهبری طبقه کارگر است.

۹۲. با شروع سال جدید، از کارگران و جوانان می‌خواهیم که از درس‌های سال گذشته و همچنین درس‌های تاریخ درس بگیرند و بدانند که سرمایه‌داری به بن‌بست رسیده است. آینده بشریت به پیروزی سوسیالیسم بستگی دارد. ما از شما می‌خواهیم که به این مبارزه بپیوندید، به ساختن اتحاد بین‌المللی کمیته‌های کارگران عادی اقدام کنید، در تحقیق جهانی کارگران در مورد بیماری جهان گیر کووید ۱۹ شرکت کنید، برای افزایش تیراژ وب‌سایت جهانی سوسیالیستی تلاش کنید،  و بالاتر از همه، تصمیم به پیوستن به حزب برابری سوسیالیستی در کشور خود و اقدام به ساختن کمیته بین المللی انترناسیونال چهارم به عنوان حزب جهانی انقلاب سوسیالیستی کنید.

من می خواهم به حزب برابری سوسیالیست بپیوندم

نام (الزامی)

نام خانوادگی (الزامی)

ایمیل (الزامی)

تلفن همراه (الزامی)

کد پستی (الزامی)

کشور (الزامی)

نظر (اختیاری)

من می خواهم در مورد پیوستن به حزب برابری سوسیالیستی اطلاعات بیشتری کسب کنم و میپذیرم که وب سایت جهانی سوسیالیستی از اطلاعات شخصی من مطابق با خط مشی رازداری خود استفاده کند.

Loading