شماری از مورخان کارگری آمریکایی این هفته با امضا نامه ای سرگشاده به رئیس جمهور بایدن ملتمسانه از او خواستند تا برخلاف میل کارگران راه آهن قراردادی را که بموجب آن حق اعتصاب غیرقانونی اعلام میشود به آنها تحمیل نکند.
بایدن هفته گذشته پس از آن که چندین اتحادیه−که اعضای آنها با اکثریت قاطع مجوز یک اعتصاب را در تابستان تصویب کردند−به قرارداد سرهم بندی شده توسط هیئت اضطراری ریاست جمهوری (پی ای بی) در تبانی با شرکت ها و اتحادیه های راه آهن، رای منفی دادند، خواستار مداخله کنگره شد. بایدن تنها پس از آنکه بوروکراسی اتحادیههای راهآهن قادر به تحمیل این قرارداد پوسیده به اعضای عادی نشدند، به کنگره روی آورد تا این توافق را تحمیل کند.
تا روز پنجشنبه، هر دو مجلس کنگره قرار منع پیشنهادی بایدن را با حمایت تقریباً متفق القول هیئت نمایندگی حزب دموکرات تصویب کردند. این رای گیری درسی سخت در سیاست طبقاتی بود. در حالی که کنگره هر قانونی را که ممکن است به هر طریق مختصری به مردم طبقه کارگر کمک کند، مرتبا برای مدت نامحدود، به تعویق می اندازد، زمانی که بایدن درخواست کرد تا کارگران را از حقوق دموکراتیک و انسانی خود برای خودداری از کار محروم کند، دموکرات ها و جمهوری خواهان سر فرود آوردند، ادای احترام کردند، «هر دو جناح به توافق رسیدند» و اعتصاب راه آهن را در اسرع وقت غیرقانونی اعلام کردند. در واقع، به سرعت تمام، و درحالیکه مورخان هنوز نام خود را روی نامه سرگشاده ثبت می کردند رای گیری تمام شد.
اگرچه نامه آنها، نام «مورخین در حمایت از کارگران راه آهن» را یدک می کشد، از منظر ارائه توصیه های دوستانه به دولت بایدن نوشته شده است. این نامه بیانگر«هشدار» نسبت به «تصمیم بایدن برای درخواست از کنگره جهت تحمیل یک توافق ناعادلانه و ناخوشایند،» است، و به درستی اشاره می کند که این عمل «نفی اراده دموکراتیک ده ها هزار کارگر است.»
با این حال، و با وجود اذعان به دسیسه های بایدن، این نامه کاخ سفید را به عنوان داوری بی طرف، و حتی، دوستانه در مبارزه به تصویر می کشد. مورخان با اشاره به قوانین ضد کارگری که مدت ها پیش برای مهار قدرت صنعتی عظیم کارگران در صنایع مهم حمل و نقل نظیر راه آهن وضع شده است، می نویسند که «تاریخ نشان می دهد ... که برخورد قانونی خاص با اعتصابات راه آهن و سایر سازمان های حمل و نقل به دولت فدرال−و به طور خاص به قوه مجریه−فرصتی نادر برای شکل دادن مستقیم نتیجه چانه زنی جمعی، اعم از خوب و یا بد را ارائه می کند. در ادامه، نامه به ذکر یک مثال از موارد « بد» − استفاده دولت فدرال از ارتش برای حمله به کارگران راهآهن در عصر طلایی ( دوران رشد سریع اقتصادی۱۸۷۰ تا ۱۹۰۰)− و یک مثال از موارد «خوب» فرضی، موافقت وودرو ویلسون با تقاضای کار روزانه هشت ساعته در راهآهن در خلال جنگ جهانی اول اشاره میکند.
امضاکنندگان هنوز امیدوارند که شاید بایدن به پیروی از ویلسون سمت 'خوب' دفتر تاریخ را اختیار کند. آنها می نویسند،
رئیس جمهور بایدن، شما قول دادید که 'طرفدار ترین رئیس جمهور برای اتحادیه' در تاریخ آمریکا بشوید. شما گفته اید که 'هیچ کس نباید بین شغل و سلامت خود− یا سلامت فرزندانش یکی را انتخاب کند…' اگر زنان و مردانی که در صنایع ضروری نظیر راه آهن کار می کنند در مبارزه برای حراست از حقوق اساسی نتوانند روی حمایت شما حساب کنند، این تعهدات به چه معناست؟
این نامه که خطاب به مارتی والش، وزیر کار نیزمی باشد ، از بایدن میخواهد که «تمامی قدرت دولت خود را پشت سر خواستههای بسیار عادلانه کارگران راهآهن قرار دهد.» سپس از 'مترقیان در کنگره می خواهد تا هرگونه توافق تحمیلی که باعث حق کشی کارگران و خدشه وارد کردن به چانه زنی جمعی و حق اعتصاب می شود، را رد کنند.'
درخواست مورخین نادیده گرفته شد. تنها هشت دموکرات مجلس نمایندگان بر علیه آن رای دادند. در مورد «مترقیان» کنگره، آنها نیز، از جمله الکساندریا اوکاسیو کورتز، سوسیالیست دموکرات آمریکا (دی اس إ)، به این قرار منع رای مثبت دادند. برنی سندرز، سوسیالیست خودخوانده ورمونت، تصویب این لایحه را در سنا تضمین کرد.
هر کس که سر سوزنی با تاریخ کارگری آمریکا−یا، در این رابطه، با شغل طولانی نیم قرنی دست راستی جو بایدن− آشنا باشد نباید شگفت زده شود. این شامل یک زنجیره ناگسستنی از چنین مداخلاتی توسط دولت فدرال علیه کارگران است که به اواخر دهه ۱۸۷۰ باز می گردد. در این تاریخ طولانی و اغلب خونین، حتی یک ذره اهمیت نداشته که ساکن کاخ سفید دموکرات یا جمهوری خواه بوده باشد.
از آنجایی که در مورد این نامه چیزهای تندی دارم که بگویم، اجازه دهید به صراحت بگویم تا آنجایی که مورخان کارگری شروع به شکستن سکوت خود کردند، این تحول بسیار خوشایندی است. من معتقدم که بسیاری از امضاکنندگان، که تعدادی از آنها را شخصاً می شناسم، مطمئناً انگیزه کمک کردن به کارگران راه آهن را دارند. متاسفانه نامه سرگشاده آنها نتیجه ای معکوس دارد. این نامه به جای روشن ساختن کارگران در مورد مسائل اساسی طبقاتی و تاریخی مد نظر در مبارزه کنونی، برای بایدن پوشش سیاسی فراهم می کند، حاکی از این که، او مرتکب اشتباهی می شود که هنوز ممکن است اصلاح شود.
بدتر از آن، این نامه تفسیر نادرستی از تاریخ کارگری را ارائه می دهد.دولت آمریکا هرگز داور بین طبقاتی نبوده که متناوبا برای کارگران کارهای 'خوب' و 'بد' می کرده است. اکنون، مانند سالهای پس از پایان جنگ داخلی در سال ۱۸۶۵، دولت مکانیسمی است که از طریق آن منافع قدرتمندترین بخش سرمایه اقتدار خود را اعمال میکند.
هیچ صنعتی بیش از صنعت حمل و نقل بیانگر این قانون نیست. آیا این مورخان بسیج رادرفورد هیز جمهوریخواه علیه اعتصاب بزرگ ۱۸۷۷ راه آهن را فراموش کرده اند؟ حمله گروور کلیولند دموکرات به اعتصاب پولمن در سال ۱۸۹۴ و زندانی کردن یوجین وی. دبز توسط او؟ آیا آنها درهم شکستن اعتصاب ۱۹۲۲ کارگران تعمیر و نگهداری وسایل نقلیه راه آهن توسط وارن هاردینگ جمهوری خواه را نادیده گرفته اند؟ آیا آنها نظامی سازی ۱۹۵۰ خطوط راه آهن توسط هری ترومن دموکرات را فراموش کرده اند؟ و در مورد مثلا «مترقیخواهان کنگره،» آیا مورخان، تدوین لایحه قانونی توسط سناتور ادوارد کندی، نماد حزب لیبرال دموکرات، را که منجر به مقرراتزدایی ترابری و خطوط هوایی در دهه ۱۹۷۰ شد را فراموش کردهاند؟
این نامه به اعتصاب ۱۹۸۱ پتکو اشاره دارد و خاطرنشان می کند که:
« منجر به زندانی کردن رهبران اتحادیهها، اخراج و جایگزینی دائمی کنترلکنندگان ترافیک هوایی اعتصابی، و لغو اعتبارنامه اتحادیه، به عنوان علامتی برای شروع حمله گسترده اقتصادی به حقوق کارگران و سازمانها شد، که ما هنوز با عواقب آن دست و پنجه نرم می کنیم.»
اما اقدام علیه پتکو بهعنوان یک تصمیم سیاستی «بد» توسط دولت ریگان معرفی میشود، نه یک تصمیم متفق القولی که تلویحاً مورد حمایت حزب دموکرات و جو بایدن سناتور آن وقت بود – و در واقع توسط سلف دموکرات ریگان، جیمی کارتر، تدوین شد.
از قرار معلوم تا آنجا که به مداخلات ریاست جمهوری مربوط می شود، در تاریخ جنبش کارگری موارد «بد» بمراتب بیشتر از موارد «خوب» وجود دارد. اما آیا استثنایی از این قاعده وجود دارد؟
نمونهای که مورخان ذکر میکنند−موافقت ویلسون با هشت ساعت روز کاری در بحبوحه جنگ جهانی اول− انتخاب بسیار بدی است. این موافقت دربهترین حالت با حمله به صفوف کارگران اعتصابی که در حقیقت باعث تعداد زیادی اعتصابات غیر رسمی بدون اجازه و تصويب اتحادیه ها شد و در نهایت منجر به اعتصاب بزرگ سال ۱۹۲۲، یکی از بزرگترین اعتصابات در تاریخ ایالات متحده گردید مورد قبول قرار گرفت. اساساً، مشکل همکاری دولت و سازمانهای کارگری در طول جنگ جهانی اول بود، همانطور که دیوید مونتگومری فقید به وضوح در کتاب سقوط خانه کار (۱۹۸۸) نشان داد، که راه را برای یک ضد حمله شدید شرکتی در دهه ۱۹۲۰ آماده کرد، بدون ذکر آزار و شکنجه بی رحمانه کارگران مبارز و رادیکال توسط ویلسون. ویلسون، یک نژادپرست شرور، «دوست کارگر» نبود. مایه شرمساری است که بسیاری از مورخانی که او را بهتر می شناسند بدون مطالعه در درخواست خود به بایدن او را این چنین معرفی می کنند.
حمله ویلسون به کارگران آگاه طبقاتی در جنگ جهانی اول−که شامل زندانی کردن دب تحت لوای قانون جاسوسی، همان قانونی که اکنون جولیان آسانژ را هدف قرار داده است−در طول جنگ جهانی دوم با استفاده فرانکلین روزولت از قانون اسمیت علیه تروتسکیست ها در سال ۱۹۴۰ و بسیج او علیه معدنچیان زغال سنگ در سال ۱۹۴۳ تکرار شد; در طلوع جنگ سرد با راه اندازی وحشت سرخ توسط ترومن در اواخر دهه ۱۹۴۰ و نظامی کردن سیستم راه آهن توسط ترومن در سال ۱۹۵۰; و تحت رهبری لیندون جانسون در طول اوج جنگ ویتنام با عملیات کو اینتل پرو علیه سازمان های سیاسی رادیکال و فراخوانی قانون تافت-هارتلی علیه کارگران بندری. بایدن، که مدعی است هیچ پولی برای کارگران راهآهن یا هر اقدام دیگری که به نفع کارگران باشد وجود ندارد، مسیر فرسوده جنگ امپریالیستی در خارج و جنگ طبقاتی در داخل را دنبال می کند. او در حال اجرای جنگی نیابتی علیه روسیه در اوکراین است که علاوه بر بودجه نظامی بی سابقه، تاکنون ۵۵ میلیارد دلار هزینه داشته است. محرک اصلی تورم جنگ کنونی است، نه مطالبات دستمزدی جزئی کارگران که بانک مرکزی فدرال داعیه آن را دارد.
نیم قرن سابقه شغلی طولانی خود بایدن اکنون تقریباً یک سوم از تاریخ کارگری پس از جنگ داخلی را پوشش می دهد. این به مورخان چارچوب مرجعی گسترده ای برای سنجش او می دهد. آرای ضد طبقه کارگری بایدن سر به کتاب ها میزند. برای شروع، حرفه سیاسی او در ایالت دلاویر، پایتخت بهشت مالیاتی شرکتهای ایالات متحده آمریکا، مستقر بود. بایدن برای دههها، در حالی که از دکل چرب و نرم سیاست آمریکا بالا میرفت، با تمسخر به عنوان «سناتور دوپونت» شناخته میشد. لازم به یادآوری است که او در دهه ۱۹۷۰ به عنوان یک سیاستمدار قدرتمند ظاهر شد، درست زمانی که حزب دمکرات هرگونه ارتباط با اصلاح طلبی پیمان نوین روزولت و جامعه بزرگ جانسون را کنار گذاشت. او از ابتدا یک سیاستمدار «سرسخت در قبال جنایت» و یک دموکرات شرکتی مادرزادی بود. البته، بایدن دوست دارد در دوره های انتخاباتی سابقه طبقه کارگری خود را نشخوار کند. این معمولاً شامل سفری به اسکرانتون، پنسیلوانیا، شهر محل تولد او است، که توسط لوایح، از جمله نفتا، که او به آن رای داد، ویران شده است. البته بایدن وقتی با افتخار میگوید «من یک سرمایهدار هستم» صادقتر است.
بایدن سوابق ضد طبقه کارگری خود را با خود به کاخ سفید برد. این امر با پذیرفتن کامل برنامه «بازگشت به کار» ترامپ توسط او در بحبوحه بیماری جهان گیر کووید ۱۹ آشکار شد، که تنها هدف آن تضمین سود شرکتها بود. تاکنون، ۶۵۵٫۰۰۰ آمریکایی در دوران ریاست جمهوری بایدن بر اثر ابتلا به کووید جان خود را از دست داده اند، که تقریباً برابر با تلفات چهار سال جنگ داخلی است. کارگران در محل کار در سراسر کشور و در هر صنعت مورد مطالعه این مورخان، جان خود را از دست دادهاند. شنیده نشده خارج از رکود بزرگ، اکنون امید به زندگی در حال کاهش است، کاهشی که در طبقه کارگر متمرکز شده است. به ویژه صنعت راه آهن ضربه شدیدی خورده است، جایی که در سال ۲۰۲۱ کارگران جان خود را با نرخی ۳٫۵ برابر بیشتر از سایر صنایع از دست دادند.
بیماری جهان گیر بعد مرگبار جدیدی به شکایات طولانی مدت کارگران راه آهن اضافه کرد. درست بمانند پیشینیان عصر طلایی خود، شرکت ها با آنها نظیر وسایل نقلیه راه آهن که روی آن ها کار میکنند رفتار کردند: به عنوان بخشی از نیروهای تولیدی که باید مصرف شده و کنار گذاشته شوند. اضافه کاری اجباری، شرایط خطرناک و فرسودگی جسمی و روحی; اینها شرایط کاری کار در راه آهن است. این امور بسیار فراتر از موضوع مرخصی استعلاجی با حقوقی هستند که مورخان بر آن تمرکز دارند، و اکنون به صراحت توسط بایدن و کنگره رد شده است.
همانطور که بارها در تاریخ راه آهن آمریکای شمالی اتفاق افتاده است - ۱۸۷۷، ۱۸۹۴، ۱۹۱۷-۱۹۲۲، ۱۹۵۰− مبارزه کنونی کارگران راه آهن در میان اعضای عادی بروز پیدا کرد. و به مانند گذشته، این مبارزه بلافاصله در تعارض با اتحادیه های موجود قرار گرفت، که ریشه آنها به «انجمن اخوان» دهه ۱۸۷۰ بازمی گردد. مورخان کارگری میدانند (یا قبلاً میدانستند) که یک مشکل اساسی در صنعت راه آهن، عدم توانایی کارگران در مواجهه با صنعت بسیار انسجام یافته راهآهن، غلبه بر این سازمانهای منسوخ شده تحت حمایت بانکهای بزرگ، و مثل همیشه، کاخ سفید بوده است.
اگر مورخان کارگری وب سایت جهانی سوسیالیستی ( دبلیو اس دبلیو اس) را مطالعه میکردند، همه چیز را در مورد شورش اعضای عادی میدانستند، همانطور که بایدن مطمئناً میداند. در طول سال گذشته، دهها مقاله، مصاحبه با کارگران، گزارشهایی از محل کارگران اعتصابی و بسیاری موارد دیگر در دبلیو اس دبلیو اس منتشر شده، که بیشتر این مطالب توسط تام هال، گزارشگر صنعت راه آهن گردآوری شده است. علاوه بر این، دبلیو اس دبلیو اس نقش فعالی در تسهیل ظهور جنبش کمیته اعضای عادی با مشارکت صدها کارگر ایفا کرده است. کارگران راهآهن اکنون در سراسر اتحادیههای طرفدار سرمایهداری در حال متحد شدن هستند – اولین گام ضروری برای یک اعتصاب موفق. بر این اساس است که آنها توانسته اند به قراردادهای پوسیده تحمیلی از سوی مسئولان کارگری رای منفی بدهند.
اگر مورخان کارگری دقیقتر نگاه میکردند، در این تحولات، پژواکهایی از شورشهای اعضای عادی گذشته را میدیدند و در آن نیروی محرکه واقعی «از پایین به بالای» تغییر تاریخی −زمانی الفبای تاریخ کارگری!− را میشناختند و نه ادعای مشکوک نامه کنونی آنها مبنی بر اینکه «مداخلات چشمگیر روسای جمهور می تواند لحن تمام دوره های تاریخ بعدی را تعیین کند،» نظری که مطمئناً باعث میشود تا پیکره بنیانگذار این رشتهٔ مطالعاتی، ای. پی. تامپسون، در قبرش بلرزد.
اگر مورخان تاریخ کارگری این کارها را کرده بودند، ممکن بود نوع دیگری از نامه را بنویسند. شاید آنها حتی کارگران راه آهن را مخاطب قرار می دادند و نه بایدن را. چنین نامه ای ممکن است چیزی شبیه به این باشد:
خطاب به کارگران عادی راه آهن،
ما محققان تاریخ کارگری این موضع شجاعانه شما را به شما تهنیت می گوییم. شما نه تنها شرکت ها، بلکه دولت بایدن و همچنین اتحادیه های خود را به چالش کشیدید. باشد که شجاعت و همبستگی شما برای کل طبقه کارگری که ده ها سال از کار بیش از حد، دستمزد کمتر و شرایط بسیار بد رنج برده است، راهی به جلو فراهم کند.
به عنوان محققان تاریخ کارگری آمریکا، ما می دانیم که هر پیشرفت بزرگی از طریق مبارزات اعضای عادی به دست آمده است. تجربه تلخ تاریخی می آموزد که کارگران نمی توانند به کاخ سفید یا کنگره هیچ اعتمادی داشته باشند، حتی زمانی که تحت کنترل دموکرات ها باشند که ادعا می کنند 'دوستان کارگران' هستند . کارگران همیشه به نیروی طبقاتی خود متکی بوده اند، نه صدقه سیاستمداران سرمایه دار. تاریخ صنعت راه آهن، این را به مانند مبارزه کنونی شما بارها و بارها تأیید می کند.
بعلاوه تاریخ نشان می دهد که حرکت شما برای ایجاد کمیته های اعضای عادی درست است. هر مبارزه بزرگ کارگران راهآهن توسط ساختار اتحادیه صنایع دستی قدیمی که ۱۵۰ سال پیش پدیدار شد، فلج شده است. در ضمن، مبارزات بزرگ دیگر در تاریخ کار آمریکا نشان میدهد که، گرچه کارگران هرگز متحدان واقعی در کاخ سفید یا کنگره یا وزارت کار یا در خرقه قضات نداشتهاند، اما مطمئناً در میان سایر بخشهای طبقه کارگر داشتهاند. شما باید درخواست خود را متوجه بقیه طبقه کارگر که از شرایطی مشابه شرایط شما رنج می برند کنید.
در پایان، کارگران سلاح دیگری دارند: تجربیات استراتژیک تاریخی. ما مورخان کارگری آماده هستیم تا برای آشنایی شما با این تاریخ به هر نحوی که از دستمان برمی آید کمک کنیم.
با همبستگی،
مورخان کارگری آمریکا