یکی از مهمترین جنبههای سقوط صرافی دیجیتال اِف تی ایکس، که جمعه گذشته اعلام ورشکستگی کرد، این بود که عملیاتهای اساساً شیادانه آن عمدتاً در ملا عام صورت می گرفت.
در آوریل گذشته، در مصاحبه ای با بلومبرگ، سام بنکمن فرید، موسس اف تی ایکس، اذعان کرد که شرکت او در اصل یک ترفند پونزی است، یعنی سیستمی که می توان در آن پول درآورد مادامی که پول بیشتری به درون آن تزریق شود.
او در توصیف این عملیات گفت، «شما با شرکتی شروع میکنید که یک جعبه میسازد» و سپس «آن را تزیین می کنید تا مانند پروتکلی که زندگی را متحول میکند، میدانید، پروتکلی که قرار است در ۳۸ روز یا هر چیز دیگری جایگزین همه بانکهای بزرگ شود.'
پس از گوش دادن به داستان، مصاحبه کننده گفت که آنچه شرح داده شد یک ترفند پونزی است، که درجواب بانکمن-فرید پاسخ داد که این یک 'پاسخ کاملا معقولی' بود با « صحت ملال انگیز قابل توجهی.»
این پاسخ بلافاصله این سؤال را مطرح می کند: چگونه این کلاهبرداری توانست صورت بگیرد؟ پاسخ روشن است.
اگر به دلیل حمایت سطح بالای تشکیلات رسانه ای، سیاسی، مالی و حتی ورزشی نبود، این شیادی حتی به مرحله اول پایه گذاری خود هم نمیرسید.
برای مثال، در آگوست گذشته، عکس بانکمن فرید روی جلد مجله فورچون قرار داشت و در آنجا به عنوان وارن بافت بعدی، مولتی میلیاردر برکشایر هاتاوی و ششمین مرد ثروتمند جهان مورد تمجید قرار گرفت.
دو ماه پیش، شرکت مبادلات سهام و مدیریت سرمایه گذاری های ریسک دار سکویا، در مقالهای تقریباً ۱۴٫۰۰۰ کلمهای درباره بنکمن فرید، گفت او «وجهه ای افسانهای» با «چشم اندازی درباره آینده خود پول» دارد.
بنکمن فرید به عنوان اهدا کننده اصلی کمک های مالی با مقامات سطح بالای حزب دموکرات ارتباط داشت. او با بیل کلینتون رئیس جمهور سابق ایالات متحده و تونی بلر، نخست وزیر سابق از حزب کارگر بریتانیا مصاحبه های تلویزیونی انجام داد.
او در دنیای ورزش با حمایت سال گذشته تام بریدی رهبر خط حمله (کوارتربک) معروف لیگ ملی فوتبال (ان اف ال) و کسب حق نامگذاری استادیوم تیم بسکتبال میامی هیت مورد ترفیع قرار گرفت.
و بخشهایی از طبقات متوسط با بوق و کرنا وارد عمل شدند و این توهم را ترویج کردند که بازار ارز دیجیتال راهی است که در آن «فرد عادی» میتواند غولهای مالی را به چالش بکشد و حتی به قدرت آنها پایان دهد.
ترویج بی شرمانه شیادی اف تی ایکس توسط 'بزرگان و خوبان' در بلندای جامعه به این دلیل بود که شیوه عمل آن عمیقاً نهادینه شده بود. این یک نمونه کوچک از کلیت عملکرد سیستم مالی بود.
ترفند پونزی اف تی ایکس به سرازیر شدن مداوم پول به خزانه آن بستگی داشت. اما این فرایند، با تصمیم بانک مرکزی فدرال مبنی بر عرضه پول به وال استریت در واکنش به سقوط اکتبر ۱۹۸۷ بازار بورس، اصلی ترین مولفه بازار بورس و سیستم مالی سه دهه گذشته و بیشتر را تشکیل داده است.
هر بحران بعدی منجر به عرضه پول کاملاً رایگان برای تأمین مالی دور بعدی گمانه زنی شد. پس از بحران مالی سال ۲۰۰۸، بانک مرکزی فدرال برنامه تسهیلات کمی (کیو ای) را آغاز کرد و با خرید داراییهای مالی، نرخهای بهره را به پایینترین حد خود رساند. و همزمان با سرازیر شدن پول، بازار بورس رونق گرفت.
پس از بحران مارس ۲۰۲۰، در آغاز بیماری جهان گیر کووید ۱۹ زمانی که معاملات متوقف شد، برنامه تسهیلات کمی اوج گرفت و پرداخت بانک مرکزی فدرال داراییهای خود را یک شبه دو برابر و تقریباً به ۹ تریلیون دلار رساند. یک جهش دیگر در بازار بورس حاصل شد.
اف تی ایکس یکی از ذینفعان موج گمانه زنی آتی بود. در پایان سال ۲۰۲۱ ارزش بازار بیت کوین، معروف ترین ارز دیجیتال تقریبا، به ۷۰٫۰۰۰ دلار رسیده بود.
در حالی که میلیون ها نفر جان خود را از دست دادند و ده ها و صدها میلیون نفر آلوده شدند، که بسیاری از آنها در طول عمرشان تحت تأثیر اثرات طولانی مدت کووید قرار خواهند گرفت، اف تی ایکس، همراه با تعداد زیادی از افراد دیگر، به موقعیت بسیار بالایی دست یافتند، مثل مورد جف بزوس آمازون، که از پول حاصل از استثمار فوق العاده نیروی کار و افزایش ارزش سهام خود برای رفتن به فضا استفاده کرد.
رخداد اف تی ایکس سوال مهم دیگری را مطرح می کند: نهادهای نظارتی کجا بودند؟
پس از اینکه بحران سال ۲۰۰۸ برملا کرد که سیستم مالی، به قول گزارش ۲۰۱۱ مجلس سنای آمریکا، یک «آشفته بازار» ناشی از تضاد منافع و در برخی موارد فعالیتهای جنایتکارانه کاملا علنی است، التزام داده شد که «دیگر هرگز» اتفاق نخواهد افتاد.
مقرراتی برای جلوگیری از وقوع مجدد چنین بحرانی، که اثرات آن در قالب از دست دادن شغل و مشکلات مالی تحمیل شده بر میلیون ها نفر بود که هنوز احساس می شود وضع خواهد شد.
پس از اعتراف آشکار بانکمن فرید مبنی بر اینکه او اساساً گرداننده یک ترفند پونزی بود، سناتور دموکرات الیزابت وارن، به اصطلاح طرفدار مردم عادی و مخالف غارتگری بانک ها و سرمایه مالی کجا بود؟ چرا پشت تریبون نرفت تا روی میز بکوبد و زنگ خطر را به صدا درآورد؟
این شخص معترف به 'سرمایه دار تمام عیار' بودن، سکوت اختیار کرد و بدون شک تا حدی دریافته که این اقدامات عمیقاً در بازارهای مالی نهادینه شده و نباید به آنها دست زد، و علاوه بر این، بر زمین زدن یک اهدا کننده مالی عمده به حزب خودش عاقلانه نخواهد بود.
همینطور، کمیسیون بورس و اوراق بهادار به ریاست گری جنسلر دست به هیچ اقدامی نزد.
اثبات این واقعیت که به اصطلاح مقررات به همان اندازه تقلبی است که ترفند های ابداع شده توسط بانکمن فرید و دیگران واضح تر ازاین نیست. واقعیت این است که بخش های وسیعی از سیستم مالی اساساً در عمل هیچ تفاوتی با اف تی ایکس ندارند، و کاملا از آفرینش هرگونه ارزش اقتصادی واقعی منفک شده اند.
در مقاله خبری درباره اف تی ایکس که دو هفته پیش زنگ خطر بحران را به صدا درآورد، اشاره شده بود که بخش قابل توجهی از داراییهای آن توکنهای ارز دیجیتالی هستند که از «باد هوا» ایجاد شدهاند. اما این اساسا تفاوتی با ارزش گذاری های منتسب به صدها میلیارد دلار داراییهای معامله شده در بازارهای مالی هر روزه ندارد.
هنگامی که این دارایی ها خرید و فروش می شوند و سودهای کلانی از معامله حاصل می شود، حتی یک ذره ارزش واقعی ایجاد نشده است. و این دنیای سرمایه مجازی، که در آن پول و ثروت از «باد هوا» ایجاد میشود، توسط بهاصطلاح نهادهای نظارتی محافظت و دفاع میشود که این توهم را ترویج میکنند که میتوان آن را به نحوی کنترل کرد.
ورشکستگی اف تی ایکس، همراه با نگرانی های فزاینده مبنی بر اینکه کل سازمانهای مالی ممکن است از هم فرو بپاشد، نشان می دهد که اکنون این پدیده به نقطه عطف رسیده است.
عامل اصلی تغییر در افق مالی ناشی از اتخاذ سیاست پولی سختگیرانه توسط بانک مرکزی فدرال است. این امر برای «مبارزه با تورم،» اتخاذ نشده است، بلکه برای تضعیف کردن مطالبات دستمزدی و مبارزات طبقه کارگر در مواجهه با بزرگترین افزایش قیمت ها در چهار دهه گذشته است.
پاسخ طبقات حاکم به آنچه که به وضوح یک بحران مالی دائما در حال عمیق تر شدن است، اعمال مقررات بیشتر نخواهد بود. در عوض، آنها از هر ابزار موجود، از جمله سرکوب وقدرت دولتی، برای افزایش استثمار طبقه کارگر−تولیدکنندگان واقعی تمامی ثروت−برای افزایش ارزش دارایی های مالی خود استفاده خواهند کرد.
این بدان معنی است که در هر مبارزه در حال ظهور کنونی، طبقه کارگر با ضرورت تکوین استراتژی مستقل خود برای مبارزه با فاجعه ایجاد شده توسط الیگارش های حاکم و همه نهادهای آن مواجه است.
مسیر پیشروی آن پیشبرد مبارزه برای یک برنامه سوسیالیستی است که با پایان دادن به مالکیت خصوصی سیستم مالی برای پایه گذاری اقتصادی مبتنی بر نیازهای انسانی، نه منفعت، آغاز میشود.